امشب که به خونه برمی گشتم قرص کامل ماه شب چهارده خيلی خود نمائی می کرد مدتی ايستادم و نگاهش کردم واقعا وقتی آلودگی هوای تهران کم ميشه یا برطرف ميشه براستی تهران زيبائی خاصی پيدا ميکنه . یاد حرفهای يک دوست افتادم که در اين مورد خيلی زيبا صحبت کرده ؛ گفتم بد نيست شما هم اين زمزمه های قشنگ و عبرت آموز را بشنويد و آنرا احساس کنيد.....
" امروز هم گذشت يک روزديگه هم اومد و شب شد. خورشيدش صبح طلوع کرد و غروب , پشت کوه ها گم شد. امشب هم مثل همه شب ها ی جهارده ؛ قرص کامل ماه ؛ از جائی که خورشيد بيرون رفته بود ؛ تو اومد.
باز ستاره ها ؛ يکی يکی در اومدن؛چشمک زدن تا صبح ؛ و بعد حتما"خورشيد که بيرون بياد ؛ دوباره گم ميشن تا فردا...
خورشيد و ماه و ستاره ها ؛ هر چی بيان و برن ؛ پير نميشن ؛هميشه همين ميمونن ؛ عمرشون خيلی درازه ؛ اما ما با هر طلوع و غروب ؛ بزرگتر و پيرتر میشيم ؛کم کم جامون و ميديم به بچه هامون ؛ اونا هم مثل ما پير ميشن ، بچه دار ميشن و زندگی رو مِی سپرن دست بچه هاشون ؛همين طوری پيش ميره و ميره ...
اما خورشيد و ماه و ستاره ها ؛ همين که هستن مِمونن ؛ ما مي شيم گذشته ؛ و اين فقط " آينده " است که هميشه باقی مِمونه.......... "
درست نمی گفتم !؟

0 Comments:

Post a Comment

<< Home