ديشب گفتم بازهم در مورد نمايشگاه نقاشی نابينايان خواهم نوشت . ببينيد ما همه روزه دنيای اطراف را با آدم ها و اشيا و رنگ هايش می بينيم؛ اما ديدن همين دنيا با چشم هائی که تجربه ای از ديدن ندارند شگفت آور است و اين اتفاقی است که در اين نمايشگاه افتاده است.به آنجا که پا می گذاری ؛ چشمت به تصاوير رنگارنگی از دنيای اطراف می افتد و وقتی فکر می کنی که چشمی اين تصاوير را تجسم کرده که تصويری واقعی از آنها ندارد آنوقت است که ميخکوب می شوی و می فهمی که هنوز درک درستی از نابينائی نداری. نقاشی نابينايان همان نقاشی بينا هاست؛ خطوط؛ اشکال ؛ رنگ ها و حتی تناسب تصاوير به گونه ای است که انگار يک چشم بينا آنها را ديده و روی کاغذ آورده است. نقاشی ها با هم تفاوت دارند و اين تفاوت از موضوع گرفته تا تا رنگ آميزی به تفاوت تشخيصی نابينايان و تفاوت نگاه ناديده آنها به دنيا برمی گردد. وقتتی به نقاشی ها نگاه می کنی ؛ احساس عجيبی از هر تصوير به تومنتقل می شودو تو بخوبی می توانی غم و شادی و آرامش و اضطراب آنها را حس کنی . نقاشی نابينايان روح دارد و همين است که آن احساس غريب را در تو بيدار می کند و اين بنظر من عمده ترين تفاوتی است که نقاسش های نابينايان با ديگران دارد يعنی همين که انرژی نهفته ای در آثار هست که به تو منتقل می شود......

0 Comments:

Post a Comment

<< Home