امروز توفيقي داشتم تا ديداري با برخي از ميران محترم بهزيستي استانها درتهران داشته باشم . اين دوستان هم البته هر چند علت رفتن من ازبهزيستي را مي دانستند ولي خب بيشتر تمايل داشتند از زبان خودم بشنوند. من خيلي علاقه اي به بازگو کردن مطالب ندارم ولي براي روشن شدن حقيقت بايد عرض کنم که ريشه اختلافات ما با ديدگاهي است که اکنون در بهزيستي حاکم است و همه مي دانند که اين ديدگاه فقط يک سليقه شخصي است و اين مسئله از همان روزهاي نخستين حضور آقاي راه چمني در سازمان بوضوح مشخص شد.از همين رو درهمان هفته اول و ملاقات اوليه از ايشان خواستم فرد ديگري را درنظر بگيرند و همه اين مدت را هم صرفا بخاطر توصيه هاي دوستان و عزيزان معلول واينکه نمي خواستم صرفا" تصميمي شخصي اتخاذ کرده باشم با تحمل سختي فراوان ماندم.ليکن در سال جديد اوضاع هروز به شکل نامناسب تري ادامه مي يافت و شرايط بدتر مي شد.، تا اين اواخر که اعمال سليقه هاي شخصي به حدي رسيد که به هنگام تنظيم موافقتنامه بودجه سال جاري در مجموع چيزي حدود 40 ميليارد ريال از بودجه حوزه توانبخشي را به بخش هاي ديگر منتقل کردند!!!! واقعا غيرقابل باور بود. همه شعارها براي رفع مشکلات معلولين اما مثلا از بودجه 22 ميلياردي اشتغال آنها 15ميليارد رابردارند وبه بخش ديگر بدهند يا از بودجه خريد وسائل توانبخشي حدود 18 ميليارد را و از بودجه يارانه مراکز غيردولتي 3 ميليارد ريال و... واقعا" ديگر جاي سکوت نبود و خب معلوم است عاقبت سخن گفتن و عاقبت عافيت خواستن....مابقي مطالب بماند تا مجالي ديگر....
0 Comments:
Post a Comment
<< Home