حتما متوجه شده ايد که ديشب مطلبی ننوشتم. آنقدر خسته بودم که امکان نوشتن نداشتم. گاهی فکر می کنم آنها که اينهمه از فرهنگ بالای ايراني دم می زنند واقعا چه را می گويند . خب درست است که صاحبان علم وادب در آسمان ايران بسيار بوده اند ونيز دانشمندان بزرگی را می توان در بين ايرانيان سراغ گرفت . اما کمی به رفتار های اجتماعی امروز خود که می نگرم به هيچ وجه آنرا با چنين سابقه درخشانی هماهنگ نمی يابم. واقعا" ما را چه شده است .من می توانم فهرست بلندی از رفتار های نامناسب و غلط اجتماعی در جامعه امروزمان را تهيه کنم. آنچه باعث تاسف است آنکه به نظر می رسد اولا اينگونه رفتار ها در حال تزايد و شدت يافتن است و دوم آنکه تفاوت معنا داری در بين انجام آن با توجه به تفاوت های تحصيلی و اجتماعی کمتر می توان سراغ گرفت. البته در مورد قسمت دوم به طور عمده آنرا در هنگام بروز برخی حالت های غير عادی مثل صحنه های ترافيکی می توان بهتر مشاهده کرد. براستی برای آین مشکل چه بايد کرد . خب رسانه بزرگ کشور که در حد خودش - یعنی در حد درک مديران خود - به مطلب نمی پردازد. رسانه های مکتوب هم که آنهمه صنم دارند که به اين آموزشها اعتناوی نکنند. کتابه های آموزش و پرورش هم آنهمه بايد مطالب برای حفظ کردن به خورد بچه ها بدهند که از آموزش مهارتهای زندگی غافل می مانند. بواقع به کجا و به کدام محملی بايد گفت که " آموزش مهارتهای زندگی " بايد درد اول نظام آموزش و نيز نظام اجتماعی کشور باشد. در سال 57 قريب به 30 درصد جامعه شهری و بقيه روستانشين بودند. در حالی که امروز کاملا برعکس شده است و 70 درصد جامعه را افراد شهر نشين تشکيل می دهند. زندگی در شهر آداب و امکانات و شرايط ويژه خود را می طلبد. منصفانه بررسی کنيم برای آموزش زندگی شهری چه کرده ايم؟ چه ميزان از برنامه ها و امکانات آموزش که در اختيار داشته ايم به اين منظور اختصاص داده ايم؟ اگر اينگونه عمل کرده بوديم وضع جامعه با فرهنگ !!! چنين نمی شد که با کمی بارندگی آنچنان بی رحمانه و غير انسانی رفتار کنيم که در نتيجه آن " یعنی عدم احترام به حقوق ديگران " ساعتها در ترافيک بمانيم وگره ای در خيابانها و ، ميادين و چهار اهها ايجاد کنيم که بازنده نهائی آن خودمان باشيم و البته اين را هم ندانيم و نفهميم. زمانی که کارمند يک اداره يا بانک و حتی صاخب يا فروشنده يک مغازه با ارباب رجوع و يا مشتری خود به شکلی نامناسب رفتار و برخورد می کند ، حتما" بايد اين انتظار را داشته باشد که وقتی او در جايگاه مقابل قرار گرفت با او همانگونه که رفتار کرده است ، رفتار شود. اما افسوس که بدررفتاری می کنيم وانتظار درايم با ما خوش رفتاری شود. و اين قصه ناتمام فرهنگ جامعه شهرنشين امروز ماست . اميدوارم همگی کمک کنيم تا راه حلی برای اين معضل پيدا شود.....

0 Comments:

Post a Comment

<< Home