فکر کنم اين مقاله آخری که تحت عنوان " يکجانبه گرائی در سازمان بهزيستی " نوشتم کمی مورد توجه اقايان قرار گرفته است. چه امروز از طرف چند تن از دوستان به خويشتن داری دعوت شدم واينکه از نوشتن اينگونه مطالب دست بردار. حال چرا نمی دانم. البته به دوستان عرض کردم من بعنوان فردی که سالهاست در اين زمينه فعاليت داشته ام و حتی در زمان تصدی معاونت در سازمان هم همين گونه می انديشيده ام و عمل هم می کرده ام ، طبيعی است که نمی توان در اينگونه موارد ساکت بنشينم. تصور می کنم آنچه حق است در بالاترين چايگاه است. اميدوارم بيشتر به تعامل بيانديشيم نه اینکه دوستان تصور کنند من ، مثلا ، خدای نکرده قصد تخريب دارم . به همه آنها اطمينان می دهم هدفم تنها بيان آن است که حقی از معلولين ضايع نشود ، همين. مطمئن هستم دوستانی هم که اکنون در سازمان مشغولند قصد تخريب ندارند ليکن بايد مراقب بود گاه برخی تصميمات وديدگا ه ها ، آنچنان مسير کار را عوض می کند که سالها زحمات انجام شده را به هدر می دهد. نگاهی به 20 سال گذشته در بسياری از امور اين موضوع را بخوبی نمايان می کند. اميد که همگی بپذيريم انتقاد می تواند منشاء خير هم باشد و اصل را بر اصلاح امور قرار دهيم نه اينکه هر نقدی قصد تخريب دارد....

0 Comments:

Post a Comment

<< Home