ِک طلا، يک نقره و يک برنز
اگر کسی بخواهد خبر بدهد مثل من نبايد خبر سوخته بدهد. به همين خاط چون ديشب دسترسی به اينترنت نداشتم و خبر قهرمانی هادی ساعی به نوعی سوخته بود ، صبر کردم تا امشب که دقايقی قبل کار عليرضا رضايی هم تمام شد و ديگر میشد در اينجا تحت عنوان بالا مطلب نوشت. البته خبر را می دانيد و کار خوب يوسف کرمی هم که با برنز تمام کرد راحتما مشاهده کرده ايد. آنچه در اين مجال کوتاه به ذهنم می رسد آن است که در اين چهره هايی که صاحب مدال شدند نوعی از اراده را به تمامی در چهره آنان می توانستيد ببينيد . چيزی که در چهره مثلا حاجی زاده يا دبير ديده نشدو سايرين. نکته ديگر که می توان اشاره نمود کار بزرگ عليرضا رضايی است . به نظرم فوق انتظار ظاهر شد و به حق خود رسيد ، هرچند که گاهی اينگونه به نظر می آيد که کسی که مدال نقره می گيرد گويا کاری نکرده است - اين شايد بخاطر باختی است که در مسابقه نهايی نصيب او می شود - ولی فردی که مقام سوم را کسب می کند چون مسابقه اش را می برد کاری درخور انجام داده است ، ولی بايد صادقانه به تمام مسابقات قبلی او برگشت و بدانها نگريست که چگونه او مقتدرانه تمام آنها را با پيروزی پشت سر گذاشته است.
به هر شکل اينگونه مطالب زياد است و بايد همگان بنويسند - گاهی فکر می کنم چرا من هم بايد در اين موارد بنويسم - تا چراغی برای آينده شود و درسی برای ديگران که در زمانهای آينده با تاءسی بدانها از اشتباهات هرچه بيشتر کاسته شود....
0 Comments:
Post a Comment
<< Home