قصه های خوب برای بچه های خوب
مطلبی در همشهری امروز توجهم را جلب کرد." تا کودکی باقی است" ". مصاحبه ای است با مهدی آذريزدی ، نويسنده قديمی کودکان و مجموعه آثار ارزشمند " قصه های خوب ، برای بچه های خوب " .
ناگهان به ياد دوران کودکی افتادم و شايد بتوانم بگويم که جزء خاطره انگيزترين و اولين کتابهای داستانی که خواندم همين مجموع کتابها بود. يادشان بخير. اما نکته ای که در مصاحبه بود و آن جمله ای بود که : "او اكنون در سرزمين مان، در شهر خود يزد تنها زندگي مي كند. خودش مي گويد: توقعي از مردم ندارم ولي در حال حاضر به پرستار بسيار محتاجم. زندگي من مثل يك خيابان يكطرفه است كه راهي به گذشته ندارد و در حال حاضر به پايان رسيده است. خواندن اين مطالب براي نسل من كه با قصه هاي او زندگي كرده و كودكي خود را سپري كرده ايم و با كتاب آشنا شده ايم بسيار غم انگيز و متاثر كننده بود."
من هم همچون نويسنده محترم بسيار متاثر شدم. دردل آرزو کردم که ای کاش الان هم در بهزيستی بودم و می توانستم از همکارانم در بهزيستی يزد خواهش کنم که در اسرع وقت مشکل استاد را حل کنند، همانند آن دوران که قرار شد استاد احمد آرام به کشور بازگردند و ما هم تمهيداتی را انديشيديم ولی خب اجل مهلت نداد و ايشان را ازما گرفت. گفتم امشب اين مطلب را اينجا می نويسم با اين اميد که دوستان در بهزيستی بخوانند و اگر هم نخواندند فردا حتما تماسی خواهم گرفت تا انشاالله به ياری اين مرد بزرگ که بحق بر گردن بسياری از ما حق دارد برخيزيم.اين کوچکترين حق شناسی در مورد استاد بود که می توانستم بجای آورم....
0 Comments:
Post a Comment
<< Home