ازدواج؛ تراژدي عاطفي يك معلول
این عنوان مطلب بسیار خواندنی و جالب است که محسن حسینی طه در همشهری نوشته است. برای من که از نزدیک او را می شناسم ،علیرغم مشکلات شدید جسمی اش ، اعتماد به نفسی دارد که متعجبم میسازد ، نوشتن این مطلب و سرودن شعری که در متن آورده است بر تعجبم میافزاید و از سر ارادت برایش احسنت می گویم و به نوشته هایش غبطه می خورم...محسن خان دستت درد نکند و قلمت توانا تر از همیشه باد ... بدان امید که امثال تو که از عمق حس دورنیت به مسائل می پردازید، البته منطقی ، بیش از گذشته بنویسید و فریاد برآورید ، باشد که نگاه ها به شما و دوستانتان عوض شود و فردائی بهتر برای جامعه افراد دارای ناتوانی رقم بخورد...
2 Comments:
سلام
عيد گذشته تون مبارك طاعات و عباداتتون مقبول حق .
نكنه فكر كنيد فراموشكارم با نتونستم براتون كامنت بزارم و عرض ادبي كنم و يا لينكتون رو در محلي كه آنلاين شدم نداشتم
در مورد ازدواج معلولين ... فكر ميكنيد اولين چيزي كه بعد از شنيدن معلوليت فرزندم چي بود ؟
دقيقا همين مسئله ازدواج و زندگي آينده او ! يعني امكانش هست ؟؟
يعني كسي كه او انتخاب ميكنه به او جواب مثبت ميده ؟
آيا ميتونند با هم خوشبخت باشند ؟
آيا مثل آقاي نابينايي كه هم نام پسر من هست مجبور به طلاق همسرش نميشه ؟
آيا ...
آيا ...از شكست عاطفي احتمالي او در آينده به شدت واهمه دارم .
به هر حال براتون آرزوي موفقيت ميكنم
راستي امتحان آخر كامنتتون خيلي سخته !:) اون حروفي كه بايد وارد كنيم ... منظورم اونه :)
به نام خدا
سلام
آقای دکتر کمالی عزیز
منهم مطلب طه را خواندم
محسن بسیار زیبا و با جرات نوشته بود.
به او تبریک می گویم چون این جسارت محسن می تواند فتح بابی باشد تا عزیزانی مثل شما به کالبد شکافی این مسلئه در زندگی معلولین بپردازند و برای کسانی چون من که این مرحله را پشت سر گذاشته اند تذکری باشد تا لااقل تجربه های موفق را شناسایی کرده و به معرفی به دیگران راهنمایی عینی برای سایر دوستان باشد.
برای محسن و همه عزیزان مثل او آرزوی خوشبختی دارم
Post a Comment
<< Home