تشکر خاضعانه
اگر اشتباه نکنم ، سال گذشته در چنين روزهائی به همراه تيم تيراندازی معلولان و جانبازان و بعنوان سرپرست تيم در کره جنوبی بودم که خبر رسيد ، با حکم رئيس سازمان بهزيستی برکنار و جانشينی هم تعيين کرده اند. البته برای من غير منتظره نبود چه با آن مشکلاتی که بروز کرده بود ديگر جای ماندن برای من نمانده بود. بعضی دوستان و همکارن در اين چند روز در تماسهائی که داشتند موضوع را يادآور شدند و خب اظهار لطف که ...
آما آنچه برايم مهم است آنکه در مدت يکسال گذشته آنچه که می توانستم -البته در حدي که مذاق برخی را تلخ نکند- برای توانبخشی و معلولان انجام دادم و اصولا تصور میکنم غير ازآن نمی توانم باشم. از سال 57 که وارد دانشکده توانبخشی شدم تا کنون هميشه با يک واژه زندگی کرده ام و آن توانبخشی است -حتی زمانی که آموزش بهداشت می خواندم- و حال چگونه می توانم از اين واژه دوری گزينم و توانبخشی و کار برای معلولان را وظيفه ای خطير می دانم که در اين سالها از نزديک و گاهی کمی دورتر بدان مشغول بوده ام و اميدوارم در اين سالهای باقيمانده از عمر - خيلی گويا اميدوارم - آروزمندم که بتوانم بازهم بدان اشتغال داشته باشم و برای آن تلاش کنم واز آن بگويم و بنويسم و حقی را که هنوز معلولان از جامعه مطالبه می کند ، بيشتر به اجتماع و مردم بشناسانم .
آنچه در اينجا بار ديگر بايد بگويم، قدردانی خالصانه ای است نسبت به همه همکارانی که در سازمان بهزيستی و در انجمن های معلولان و در مراکز خيريه و غيردولتی و خصوصی ورسانه ها و مطبوعات داشته ودارم و اميد وارم که هميشه سربلند وموفق باشند و در اين مسيری که گام برمی دارندبيش از پيش مويد باشند.....
0 Comments:
Post a Comment
<< Home