تاریکی- Black
آمیتاباچان هنرپیشه معروف سینمای هند شاید با بازی در این فیلم یکی از نقش های ماندگار دوران فعالیت خود را ارائه می کند. بازی درخشان او در این فیلم علیرغم برخی نقاط ضعف که در ادامه به آن اشاره میکنم توانسته است تصویری نسبتا واضح از تلاش یک معلم برای به ثمر رسانده درخت دانش خود به نمایش بگذارد. همینطور باید از بازی هنرپشه جوان هندی رانی ماکحرجی هم یاد کرد که او هم علیرغم برخی نقاط ضعف بازی درخشانی از خود به نمایش گذاشت.
هر چند در کل فیلم تاریکی را پسندیدم اما همچون سایر فیلمهایی که در حوزه معلولیت ساخته می شوند کاستی هایی دارد که از نقطه نظر توانبخشی مورد قبول نیست. بویژه حرکات اغراق شده بازیگران که به نظرم از ویژگی های سینمای هند است ... متاسفانه حرکات معلم و همینطور حرکات میشل در تمام طول فیلم از این قاعده مستثنی نیست. بااینکه معلم هم گویا خود نابینا بوده است و باید با ویژگی های آنان آشنا باشد اما در هر دو مورد کمترمی توان از جنبه ایفای نقش نابینا برای ایشان نمره خوب در نظر گرفت. در حالی که در زمینه حرکات زبان اشاره برا یهر دو نفر میتوان امتیاز خوبی در نظر گفت. بویژه میشل که در صحنه آخر هنگام سخنرانی در مراسم فارغ التحصیلی بسیار خوب ظاهر میشود. در صحنه هایی که با استفاده از زبان اشاره معلم با او ارتباط برقرار میکند کا رهر دو نفر عالی است. اما نقاط ضعف کار به طور عمده درنحوه راه رفتن و جهت یابی میشل می تواند بیان شود. در بسیاری از صحنه ها در هنگام راه رفتن و بویژه نحوه قرار دادن پا و کفش – که راه رفتن چاپلین را تداعی می کند – بآنگونه قدم بر میدارد که ندرت در راه رفتن نابینایان می توان سراغ گرفت... همینطور نحوه عصا زدن و نیز گاه چرخاندن عصای سفید در هوا با ضعف عملکردی زیادی روبروست. معلم هر چند بسیار متعهد و مسئولانه با کودک برخورد میکند اما در شیوه ها – علیرغم آنکه در فیلم بر جدید بودن شیوه های او تاکید می شود - با اصول کاری توانبخشی گاه فاصله میگیرد. نقش محوری معلم و خواست کودک برای انجام توانبخشی دو عنصر مهمی هستند که نه تنها در برنامه های توانبخشی لازم و ملزوم یکدیگرند بلکه حتی در آموزش و پروش عادی هم باید مد نظر باشند. اگر دانش آموز و دانشجو نخواهند که درسی را بیاموزند تلاش معلم و استاد هم راه به جایی نخواهد برد . بنابراین به درستی فیلم بر آماده ساختن و پذیرش کودک و نیز والدین برای انجام برنامه آموزشی و توانبخشی تاکید نموده است. نباید نقش والدین را از نظر دور داشت ، هرچند در این فیلم بواسطه نوع نظام خانوادگی معلم به صورت دایمی در خدمت کودک بوده است لیکن در آموزش ها و برنامه های توانبخشی امروزه نقش والدین بسیار گسترده تر و مهم تر در نظر گرفته میشود.در همین زمینه رفتارهای والدین نسبت به سایر فرزندان موضوعی است که به خوبی کارگردان در فیلم مطرح میکند و به وضوح نشان میدهد که علیرغم میل به کمک از سوی سارا ( خواهر میشل) و میل به عدم مزاحمت از سوی میشلبواسطه عدم گفتگو و باز کردن مسئله به بحرانی عمیق و ریشه دار در روابط خواهران بدل گشته است که در روز نامزدی خواهر سر باز می کند. این هشداری است تا خانواده ها در این مورد با دقت و مراقبت بیشتری عمل نمایند...
به هر صورت سخن در مورد فیلم زیاد است و باید در فضای مناسبی به تحلیل آن نشست و در اینجا به همین مختصر اکتفا میکنم و آرزو میکنم تا همه بتوانیم برای رشد و پیشرفت آموزش و توسعه توانمندی های دوستان دارای ناتوانی و بویژه آنانکه به ناشنوائی و نابینایی به طور همزمان مبتلا هستند ، کمک کنیم....
Labels: دیدگاه