مصاحبه کارشناسی ارشد مديريت توانبخشی

ديروز مصاحبه قبول شدگان مرحله اول کارشناسی ارشد مديريت توانبخشی انجام شد. چند نکته وجود داشت که فکر کردم بد نيست اشاره کنم.به خاطر اینکه دانشکده ما - توانبخشی دانشگاه ايران - امسال برای اولين بار 6 دانشجو در اين رشته می گيرد مجموعا 28 نفر برای مصاحبه دعوت شده بودند که کار مصاحبه بسيار طولانی شد و خب همه افراد تقريبا از ساعت 8صبح آنجا بودند که برای نفرات آخر طبيعی است که با مشکلاتی همراه است و ازجمله بر استرس آنها می افزايد. نکته دوم وضعيت خواندن و درک زبان انگليسی بود که بی ترديد تمامی افراد در آن دچار مشکل بودند و به قول يکی از استادان جلسه حتی يکنفر بدون اشکال از عهده آن برنيامد. اين مشکل عمده ای است و بواقع راه حل آنهم در دست خود داشجويان . من به اين فکر بودم که برای نيمسال اول درس زبان پيشنياز را مطرح کنم که البته در آغاز ترم با خود دوستانی که خواهند آمد صحبت خواهم کرد و در صورت نياز اينکار را خواهيم کردولی باز هم فکر می کنم شايد راه اساسی نباشد. اين بايد به يک خواسته فردی برای دانشجو مبدل شود که برای ادامه تحصيل در دوره های تکميلی نيازمند به استفاده از زبان انگليسی است و برای آن بايد بيش از پيش زحمت بکشد. به هر شکل توصيه به همه داوطلبان فعلی و آتی اين است که در اين مورد بايد کار بيشتری انجام دهند. نکته بعدی در مورد برخی از افراد بود که برای 2،3و چهارمين باری بود که در آزمون کتبی قبول و به مصاحبه آمده بودند . متاسفانه ديدگاهی در بين دوستان مطرح است که مصاحبه است که تعيين کننده اصلی است . در حاليکه بواقع مصاحبه تنها 28 نمره از مجموع 100 نمره داوطلب را تعيين می کند و اينکه بگوييم در مصاحبه رد شده ايم درست نيست.از سوی ديگر حضور چند باره حاکی از علاقمندی و اصرار داوطلب بر حضور در رشته است که خود قابل تقدير است . از سوی ديگر عدم قبولی هم می تواند نشانگر آن باشد که ممکن است در بعضی موارد آن پتانسيلی که برای حضور در دوره لازم است در برخی افراد به حد کفايت وجود نداشته است. اميدوارم فهرست نهايی افراد قبول شده بتواند رضايت خاطر همه دوستان را فراهم کند...

کانون فانوس

در مورد کانون فانوس شنيده بودم . اگر اشتباه نکنم  دوستانی هستند در شيراز و با مساعدت همکاران دانشگاه شيراز کانونی را بوجود آورده اند که بسيار هم فعال است و يک فصلنامه هم دارند بنام سپيده . امشب در بخش نظر های شما " مادر يک روشندل " زحمت کشيده بودند و لينک آنرا قرار داده بودند که به نظرم آمد حتما اين کار ارزنده ای را که دوستان نابينا انجام می دهند معرفی کنم. یکی از تصاوير خوبی که در وبلاگ دوستان بود ، تصوير نقاط خط بريل که بجای حروف الفبا می نشينند بود که در همين جا آنرا قرار می دهم اميدوارم هم به وبلاگ سر بزنيد و هم از اين تصوير بتوانيد استفاده کنيد....


صفحه با معلولين روزنامه اطلاعات

سرکار خانم حسينی که مدتها ست با زحمتی که به تنهايي برای انتشار صفحه با معلولين می کشند ، حق بزرگی برما و دوستان معلول دارند. گلايه ای در بخش نظرها فرموده بودند و تشکر از اينکه لينک صفحه هفته گذشته را در اينجا نگداشته ام . خدمت ايشان عرض می کنم که قصور راببخشيد . اما اگر سری به وبلاگ توانبخشی ايران زده باشيد حتما ديده ايد که لينک را در آنجا گذاشته ام و همين طور در صفحه فتو بلاگ که لينک آنرا هم در همين صفحه قرار داده ام. تصوير قهرمان معلولی که از برج ميلاد بالا رفت .آنرا از صفحه با معلولين برگزيدم. ارادات مرا بپذيريد...

يک مقاله

باز نگران شدم که دو روزه چيزی ننوشتم و بايد بيام برای عذرخواهی ، اما جدا" درگير نوشتن مقاله ای هستم که مقدار زيادی کار برد و هنوز هم پاکنويس نشده که اميدوارم تا فردا صبح تموم بشه . هروقت چاپ شد در موردش صحبت خواهم کرد . فعلا بايد بقيه اش رو پاکنويس کنم ...

تلفن همراه ناشنوايان

داشتم به راديو گوش می کردم که خبری خوانده شد درمورد تلفن همراه ناشنوايان و از قول يکی از کارشناسان مخابرات نقل شد که چنين تلفنی ساخته شده و در اختيار ناشنوايان قار خواهد گرفت.در همين موقع صفحه پرسشهای شما درسايتم را که باز کردم پرسشی از سوی دوستی ناشنوا مطرح شده بود که بالاخره تکليف اين تلفن ناشنوايان چه شد. تصادف جالبی بود. جناب آقای رستم خانی کارشناس مربوطه درآن خبر راديومقايسه ای هم در مورد قيمت آن داشتند. ايشان را از حدود سال - اگر اشتباه نکنم 78 - می شناسم. زمانی که برای اولين بار فکر تلفن ويژه ناشنوايان را مطرح کردند و خب اقدام خوبی هم انجام دادند . خود من دستگاه را ديدم وتاييد هم کردم و همينطور کارشناسان مربوطه و قول وقرارهايي هم برای توزيع آن گذاشتيم ولی خب گويا هنوز که هنوز است اينکار انجام نشده است . من هم آرزو می کنم اين اقدام مثبت هرچه زودتر به سرانجام برسد و دوستان ناشنوا از اين موهبت هم بهره مند شوند....

فتو بلاگ من

امشب بخاطر عکسی که از يک قهرمان معلول که 1760 پله برج ميلاد تهران را بالا رفته است و من آنرا در فتو بلاگم قرار دادم ، به ذهنم رسيد که فتو بلاگ را هم معرفی عمومی کنم. هرچند می دانم که اين بر حجم مسئوليت و کارم می افزايد ولی خب قول نمی دهم که خيلی آنرا زود به زود بروز کنم . ولی اميدوارم کار خوبی از آب در آيد....

عذرخواهی

باز هم بايد از عدم حضور و نوشتن عذرخواهی کنم. هرچند شايد بگويند مگر چه خبر است ، شايد نمی نويسی ما راحتريم. ...به هرشکل هم ويروس ساسر به سراغ رايانه ام آمده بود و هم مشغله فراوان و کلاسهای متعدد که يک نمونه آن ديروز بود که از ساعت 8:30 صبح تا 8:15 ديشب به طول انجاميد و آنهم تقريبا يکسره...خب خودتان حق بدهيد...
اميدوارم بتوانم مرتب باشم و اگر توانی باشد هرشب...نگوئيد از اين حرفها چند بار ديگر هم گفته ای ...بازهم عذرخواهی می کنم...

جشن فاغ التحصيلی ورودی های سال 79 دانشکده

امروز دعوتی داشتم از سوی دانشجويان وردی سال 79 برای مراسم جشن فارغ التحصلیشان ، البته ديروز هم تشريف آوردند که می خواهيم متن سوگند نامه را من بخوانم تا آنها تکرار کنند. اصولا جشن های فارغ التحصيلی معمولامراسم خوبی از آب درمی آيند و بياد ماندنی. امر.ز هم همينطور بود. برای من هم خاطرات خوبی را از دوران تحصيل يادآوری کرد و من را به حدود 25 سال قبل برد. وقتی اعلام شد گروه فيزيوتراپی دوره 25 برای دريافت لوح خود به روی سن بيايند ، توجهم جلب شد که من دوره پنجم فيزيوتراپی دانشکده بودم و 20 دوره بعد از ما آمده اند و رفته اند. مثل اينکه مثل چند ساعت پيش بود. واقعا عمر با همين سرعت در گذر است و خوشا بحال آنان که بتوانند بهترين وبرترين توشه ها را برگيرند ، برای همين دنيا و نيز برای آخرت.به هرشکل افتخار يافتم که متن سوگند نامه را بخوانم و دوستان هم گفتند و انشاالله برای همشيه هم در کار حرفه ای و هم در زندگی شخصی بدان پايبند بمانند که حتما اينگونه خواهد بود. به نظر می رسد که جشن گروه بعدی هم با سرعتی باور نکردنی بزودی فراخواهد رسيد............

قانون جامع حمايت از حقوق معلولان ، گام نخست

آنقدر اين هفته گرفتار بودم که موفق نشدم آخرين مقاله ای را که در روز دوشنبه در صفحه " با معلولين " روزنامه اطلاعات نوشته بودم دراينجا قرار دهم. با توجه به تصويب و ابلاغ " قانون جامع حمايت از حقوق معلولان " مطلب کوتاهی نوشتم که به بررسی چند جنبه از اين قانون می پرداخت. البته در اين مورد بايد خيلی بيشتر نوشته شود چون بسيار مهم است. مطلب را تحت عنوان " قانون جامع حمايت از حقوق معلولان ، گام نخست " می توانيد ملاحظه کنيد....

کارگاه مهارتهای ارتباطی برای پيشگيری از ايدز

توفيقی داشتم تا در سومين کارگاهی که برای کارشناسان وزارت بهداشت در اين زمينه تشکيل شده است - همانند کارگاه دوم - حضور يابم و چند بحث رابرای دوستان ارائه کنم. باتوجه به درخواست برخی دوستان مجموعه اسلايدهايی که در جلسات ارائه گرديد را در اينجا قرار می دهم تا درصورت نياز استفاده کنند. اين مجموعه شامل " نيازمنديهای اطلاعاتی" ، " گزارش و انواع آن" ؛ " نحوه تهيه گزارش ارزشيابی" و " طرح کار برای گردآوری داده ها" می باشد...

يک هفته تاخير

يک هفته شلوغی را پشت سر گذاشتم. اين را از تاخيری که در نوشتن يادداشت های روزانه دارم می توانيد ببنيد . سه روز اول هفت بشدت درگير کار کارگاه آموزشی مهارتهای ارتباطی بودم و از روز سه شنبه هم بواسطه کاری ضروری به مشهد رفته بودم و متاسفانه به اينترنت هم دسترسی نداشتم و نيز تنبلی ...
خب اميدوارم که بتوانم اينگونه تاخيرها را به حداقل برسانم....

مدافع نابينای عدالت


پرونده معروف هموفيلی ها و درگيری آنان با سازمان انتقال خون به جهت استفاده از خونهای آلوده را حتما بياد داريد. من هم اطلاع نداشتم که جناب آقای دکتر علی باقری وکيل مدافع آنان بوده است. دکتر باقری را در جلساتی که برای کنگره حقوق کودکان استثنايی برگزار می شد ديدم و با ايشا ن آشنا شدم. انسان بزرگی که عليرغم نابينايی بدين گونه توانمند ظاهر شده است . خب می دانيد که حکم پرونده هم به نفع بيماران صادر شده است. چنانچه مايل وبديد مطلب کامل را تحت عنوان " مدافع نابينای عدالت " بخوانيد....