کوله پشتی های مدارس


چندی قبل مطلبی را نهيه کرده بودم - به گمانم در اوايل سال تحصيلی بود - به دلايلی به چاپ نرسيد و ماند تا اينکه امروز ديدم در ضميمه روزنامه جام جم بنام " حکيم " که بيشتر به مسائل حيطه سلامت و پزشکی می پردازد ، به چاپ رسيده است. موضوع کوله پشتی امروزه به يک مسئله فراگير در بين دانش آموزان و دانشجويان مبدل شده است و عدم استفاده صحيح ار آن باعث بروز و يا تشديد برخی ناهنجاری های وضعيتی در ميان آنان می گردد . اين مقاله با عنوان " اين کوله ها را سبک کنيد " به بررسی آن از زوايای مختلف می پردازد. اميد وارم که مفيد باشد...

يک پرسش

خيلی ها اي نروزها اين پرسش را مطرح کرده اند که چگونه است که دو زلزله تقريبا" همزما ن و مشابه در ايران و ...- منظورم کشورهائی چون ژاپن ، امريکا و حتی هند و چنين - اينگونه آمار تلفات انسان در آنها متفاوت است؟ هر سوال ديگری که بپرسم باز هم به همين سوال برمی گرديم . پس تنها همه بايد به آن فکر کنيم و پاسخی بيابيم ؛ قبل از آنکه بار ديگر داغدار عزيزانمان شويم....

ضرورت حضور برنامه های توانبخشی درهنگام بلايای طبيعی

احتمالا به خاطر داشته باشيد درسال جاری نوشتم که در همايشی در مورد موضوع بلايای طبيعی که از سوی هلال احمر برگزار شد نتايج کاری تحقيقاتی را که در مورد " بررسي نحوه ارائه خدمات توانبخشي به آسيب ديدگان زلزله گيلان و فارس" و " الگوي ارائه خدمات توانبخشي به آسيب ديدگان ناشي از بلاياي طبيعي" انجام داده بوديم ارائه کردم . با توجه به اينکه موضوع برای خود ما در حوزه توانبخشی سازما ن بهزيستی هم ناشناخته بود - کار درزمان حضور من در سازمان آغاز شده بود - بسيار علاقمند شديم و انصافا هم به مطالب خوبی دست يافتيم که نتايج تفضيلی آن در اختيار" کميته کاهش اثرات بلايای طبيعی" قرار داردو گوشه ای از آن را در سايت خودم قرار دادم که کمی بيشتر از آن چيزی است که در همايش فوق ارائه کردم. امروز دوست و همکار خوبم جناب آقای مرادی که به همراه جناب آقای دکتر ارجمند همکار بسيار عزيزم آن تحقيق را به انجام رسانيده بوديم ، زنگ زدند و با توجه به فاجعه زلزله بم پيشنهاد می کردند که اقدامی برای ارسال آن نتايج حداقل به بهزيستی استان کرمان انجام دهيم که با توجه به اينکه " کميته کاهش اثرات بلايای طبيعی " صاحب امتياز آن است قرار شد دوستان با ستاد هماهنگ کنندتا مطالب بدست آنان برسد . اما با توجه به در دسترس بودن قسمتی از مطالب در اينتر نت يک بار ديگر آدرس دو مقاله فوق را در اينجا ذکر می کنم تا دوستان و همکاران علاقمند بدان دسترسی پيدا کنند و در اين روزهای بعد از حادثه که نياز به خدمات توانبخشی بشدت احساس می شود بتوانند بهزه برداری نمايند .
- الگوي ارائه خدمات توانبخشي به آسيب ديدگان ناشي از بلاياي طبيعي
- بررسي نحوه ارائه خدمات توانبخشي به آسيب ديدگان زلزله گيلان و فارس
همچنين در اين صفحه می توانيد به سايت کميته کاهش اثرات بلايای طبيعی دسترسی پيدا کنيد....

زلزله در بم - کرمان


الذين اذا اصابتهم مصيبه قالوا انا لله و انا اليه راجعون
خبر تاسف آميز زلزله در بم کرمان سخت متاثر کننده است. بايد در آنجا بود تا به عمق فاجعه ای که رخ داده است پی برد. مسلما در حال حاضر چيزی جز صدای ضجه و درد و آه و ناله بر بلندای آسمان بم به گوش نمی رسد . از خداوند متعال برای درگذشتگان مغفرت و برای مصيبت ديدگان صبر آرزو می کنم ...

ميلاد مسيح (ع) مبارک باد


" دانه برف يعني مسيح. دانه هاي برفي كه روي زمين مي نشيند تا آن را سخاوتمندانه سيراب كند. مسيح يعني دانه زير خاك كه سبز مي شود، جوانه مي زند و ميوه مي دهد. چه كسي مثل اوست كه يحيي را گويد: «مرا دعا كن كه تو از من بهي زيرا كه خداي تعالي به خودي خود بر تو آفرين كرد و من بر خويشتن آفرين كردم.» مسيح يعني اوج فروتني. " نقل از روزنامه شرق

استقلال حرفه ای کاردرمانان

نامه ای بدستم رسيد از انجمن کاردرمانی ايران که به همراه آن آئين نامه تاسيس دفاتر کاردرمانی ، مصوب وزارت بهداشت و درمان ، پيوست بود. در نامه تشکری شده بود از من که به زعم دوستان در اين راه تلاشی داشته ام. برايم جای خوشوقتی دارد که بالاخره اين مهم در مورد کاردرمانی – این رشته ناب توانبخشی به اعتقاد شخصی که دارم – به وقوع پيوست . بايد بگويم که در هر دو دوره ای که در حوزه معاونت امور توانبخشی بهزيستی مشغول بکار بودم يکی از دغدغه های مهم برايم همين اخذ استقلال حرفه ای بود که خب در مورد رشته فيزيوتراپی بعد از 30 سال تلاش همه دوستان در اين دوره دوم به انجام رسيد و در حال حاضر تقريبا تمامی رشته ها از اين مهم برخوردار شده اند . در همين حال مطالعه آئين نامه مصوب نگرانی هائی را هم برايم ايجاد کرد که اگر بخواهم در مورد همه آنها بنويسم کار بدرازا می کشد و کمی هم خود سانسوری می کنم که در مورد نحوه نوشتن و تنظيم آن چيزی نگويم که همين اندک را نيز به مخاطره نيافکند. اما آن نگرانی از بابت تسلط روحيه واپس گرائی و سنتی موجود در وزارت خانه است که می دانيد در يک کلام می توانم آنرا به " پزشک سالاری " تعبير کنم . حتی اکنون که در اين آئين نامه باز هم تمامی حق دوستان کاردرمان را نداده اند بازهم برای پزشکان – آنهم ازنوع عمومی آن – نمدی بافت اند که از همين سفره کوچک بتوان خوان گسترده ای بيارايند و ... نگاهی به آن ماده ای که به شرح وظايف کاردرمان در مرکز پرداخته است بياندازيد ، من که با عصبانيت مي خنديدم شما را نمی دانم. به هر صورت بيش از اين ننويسم که... لازم می دانم اين موفقيت مهم را به حضور همه کاردمانان کشور تبريک بگويم وآرزو کنم که با تلاش و همت آنان مابقی راه تا کسب اسقلال کامل بزودی طی شود... و من الله التوفيق

سالگرد درگذشت خانم بزرگ نيا

پنج شنبه هفته گذشته مصادف بود با سالگرد درگذشت يکی از چهره های موفق جامعه معلولين ايران يعنی سرکار خانم بزرگ نيا . او ساليان مديد با معلوليتی که به تعبير برخی بيش از 80 درصد بود ؛ زندگی کرد و از بسياری افراد بظاهر سالم موفقترزيست . کتابها و مقالاتی که منتشر کرد وبسياری از ترجمه ها و نوشته های او که منتشر نشد و اغلب در قفسه های اداری سازمان متبوعش باقی ماندند ، حکايت از تلاش بی وقفه او برای بهبود وضع معلولان درجامعه ما دارد. افسوس که خيلی زود رخت بربست و دريغ را برجای گذارد . عليرغم تمايل زيادی که برای شرکت در مراسم سالگردش داشتم بعلت برخی مشغله ها نتوانستم درآن حضور يابم که هم با عث تاسف من است و هم از خانواده گرامي او عذر خواهی می کنم. برای او مغفرت الهی و برای مادر و خانواده محترمش صبر خواهانم . روحش شاد....

پژوهش

قبلا هم گفتم که در هفته پژوهش قرارداريم يا داشتيم . امشب کتاب ارزنده " پژوهش وپژوهش نامه " استاد آريان پور را ورق می زدم که در ابتدای فصل دوم آن نقلی دارد از ابو سعيد ابی الخير که به نظرم رسيد مناسب است امشب آنرا در اينجا نقل کنم . شيخ می فرمايد: " و خردمند آن است که چون کارش پديد آيد، همه رای ها را جمع کند و به بصيرت درآن نگرد، تا آنچه صواب است ازاو بيرون کند وديگر را يله کند ، همچنان که کسی را که ديناری گم شود اندر ميان خاک ، اگر زيرک باشد ، همه خاک را که در آن حوالی بود ، جمع کند وبه غربالی فرو گذارد تا دينار پديد آيد ." حسن انتخاب استاد از اي« کلام و مرتبط ساختن آن با پژوهش بسيار ظريف صورت گرفته است و بواقع کار پژوهشگر هم چنين کاری است .
حيفم می آيد از شعری که ايشان برای ابتدای فصل اول انتخاب کرده اند بگذرم . با ذکر آن ا ين مطلب را هم خاتمه دهم.
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طريق را
گفتم ميان عابد و عالم جه فرق بود؟
تا برگزيدی از آن اين فريق را؟
گفت آن گليم خويش به درمی کشد زموج
وين جهدمی کند که بگيرد غريق را

قدر يکديگر را بدانيم

روزنامه ها ديروز خبری داشتند از مصاحبه خانم احمدی پور ؛ معاون جديد ورزش بانوان در سازمان تربيت بدنی. اما چرا من در اين مورد میخواهم بنويسم ، عرض می کنم. بواسطه فعاليت های ورزش که برای معلولان در زمان تصدی حوزه معاونت امور توانبخشی بهزيستی داشتم ؛ طبعا ورزش بانوان معلول را هم دربرمی گرفت و اين بعاث شد تا با سرکار خانم طاهريان معاونت سابق ورزش بانوان هم آشنائی پيدا کنم و درجريان فعاليتهای مختلف آنان قرارداشته باشم . آما نکته مورد نظر ؛ خانم احمدی پور در مصاحبه خود گفته اند " من در اين دو ماه بررسی کردم وديده که در 20 سال گذشته هيچ کاری در ورزش بانوان انجام نشده و هرچه هست فقط شعار بوده است – قريب به مضمون ، عين عبارت ممکن است نباشد – " . خب شما قضاوت کنيد ؛ کسی بر مسند نشسته است که به گفته خودش هيچ گونه آشنائی قبلی چه حرفه ای و چه غير حرفه ای با ورزش ندارد و ممکن است نداند که بانوان در کدام رشته های ورزشی می توانند فعاليت کنند و ... آنوقت در مدت زمان کوتاهی از شروع به کار خود اينچنين تمامی فعاليت های هفده ساله مدير قبلی را با يک جمله ازبين می برد ؛ نظير آنچه در ساير موارد مديرانی همچون ايشان برای مديران جديد می گويند و خواهند گفت. بديهی است که ايشان راست نمی گويند ؛ اما بايد بدانند با گفتن اينگونه سخنان ، مسلما" صاحبان ورزش برای ايشان اعتباری جديد وبالارفتن امتياز برای تصدی آن حوزه را در نظر نخواهند گرفت بلکه خواهند دانست کسی که عليرغم داشتن تخصص مسئوليتی را می پذيرد نه تنها به خود بلکه بيش از آن به جامعه ضربه می زند. تصور می کنم اگر ايشان حداقل يکسال کار می کردند و بعد گزارش می دادند که من در اين يکسال ده قدم برداشتم که در ساليان گذشته انجام نشده آنوقت ترازوئی را برای قضاوت فراهم می کردند که همگان براحتی قادر به داوری بودند. اما اينک بدون نياز به ترازو خود بی محابا قضاوتی کرده اند که بزودی در مورد خودشان مود استفاده قرار خواهد گرفت.....از تجربه بزرگان هميشه استفاده کنيم حتی اگر به عليه خودمان باشد.....


روزنامه شرق امروز از قول استاندار گلستان نقل کرده است که : " 55 درصد زنان گلستان دارای اختلالات روانی هستند" . و اين در حالی است که درآمارهای قبلی بحث اختلالات روانی در 25 درصد افراد جامعه مطرح بوده است. من نمی دانم اين آمار چقدردارای پايه و اساس علمی است و اينکه آيا نتيجه يک طرح تحقيقاتی است ، اما تصور می کنم بيان اينگونه آمار ها نيازمند دقت و توجه خاص به شرايط محيطی و منطقه ای می باشد. تصور بکنيد نيمی از جامعه را زنان تشکيل می دهند و اينگونه که گفته شده است بيش از نيمی ازآنان به اختلالات روانی مبتلا هستند و موثر ترين افراد در تربيت کودکان آن جامعه نيز زنان هستند و .... فکر نمی کنيد بايد دقت بيشتری در ارائه اين آمارها کرد....

هفته پژوهش

اين هفته را به نام هفته پژوهش نامگذاری کرده اند تا احتمالا تنها از آن يادی را دوباره در دلها زنده گردانند و از جتد محقق برگزيده – به تشخيص برگزيدگان محيط های اجرائی – تقديری بعمل آيد و وعده هائی داده شود که انشاالله تحقيق در کشور پا خواهد گرفت و محقق ارزش پيدا خواهد کرد...
اما براستی چه کسی بايد تحقيق انجام دهد و چه کسی بايد سفارش تحقيق دهد و در چگونه محيطی تحقيق بايد انجام پذيرد و گزارش تحيق در کجا و برای استفاده چه کسی بايد انتشار يابد و محقق به چه اندازه بايد از حقوق مادی و معنوی اثرش برخوردار شود و.... همه پرسش هائی بی پاسخ يا دارای پاسخ هائی نامفهوم وانگيزه کش اند ...
وبدين صورت است که سهم مادر توليد علم در دنيا به چيزی نمی ارزد.....

دستگيری صدام


امرو زحدود ساعت 14:30 دقيقه يکی از دوستان خبر دستگيری صدام را داد . سرنوشتی محتوم که برای هر ديکتاتوری رقم خورده است و گريزی از آن نيست . اما چرا کار بدينجا کشيده می شود و چرا انسان اينگونه داستا ن زندگی خود را رقم می زند بواقع نم یدانم . نمايش تصاوير تلويزيونی از او مرا بياد اینچنين لحظاتی از زندگی جند تن از همين نوع خون آشامان انداخت که د رهمين عمرکوتاه به چشم خود ديده ام . براستی عليرغم خوشحالی از دستگيری و مجازات او نمی دان چرا حسی ازترحم نيز در مورد آنها دارم ، شايد اشتباه می کنم اما چاره ای نيست ، تصور می کنم اين حس در من برای نوع انسانيت است که در وجود اين گونه افراد به سخره گرفته می شود . بيانديشيم به آيه زيبای " فاعتبرو يا اولی الابصار.....

اعزام مهرانه

اميدوارم اين با ديگر مشکل اعزام مهرانه حل شده باشد . گاهی خبری خوب شنيده می شود اما در نيمه را باز هم ... همانطور که چند با ردر مورد اعزام مهرانه اينگونه شد. . همت عالی دوستنی که بی منت ديروز برای او گردهم آمدند حدود 200 ميليون ريال جمع آوری کرد که بسيار ارزنده و در خور توجه است . گويا ديروز آقای ابطحی معاون رياست جمهوری هم آوده بودند وقول تامين مابقی هزينه را داده بودند اما گويا مانند مورد لاله و لادن که سهمی برای هيات دولت در تامين هزينه ها باقی نماند در اينجا هم دوستان شانسی برای سهيم شدن نداشتند و ايضا برخی سازمانهای عريض و طويل مدعی ...البته يک خبر ديگر که مهم است می ماند تا قطعی شود...
آروز می کنم اعزام او با سرعت انجام پذيرد و با بهبودی به کشورش باز گرددو آنگونه کی می خواهد وآرزو داشته است به زندگی ادامه دهد و لبخند بزند....

بازارچه خيريه برای مهرانه

البته خيلی دير است که برای رفتن به بازارچه دعوت کنم . اين بازارچه امروز از صبح و گويا تا ساعت 8 شب در شهرک قدس ؛ ابتدای خيابان ايران زمين و در کانون فرهنگی قدس برگزار است و من هم توفيقی داشت که سری بزنم. گويا دوستان زيادی هم رفته اند و کمک هم کرده اند . خبری را الان دريافت کردم که آرزو می کنم درست شود و اگر به تحقق به پيوندد مشکل اعزام او حل خواهد شد. شور و اشتياق بسياری از جوانان و نوجوانان حاضر در بازرچه برايم تعجب آور نبود چه هميشه همين گونه تصور داشته ام . البته هنوز هم عده زيادی هستند که قائل به نقش پويا و ارزنده جوانان داوطلب نيستند . واقعيت اما اين است که اگر به جوانان اعتماد شود پاسخ خوبی به آن خواهند داد. با مادر مهرانه هم صحبتی داشتم و به ايشان گفتم هرچند اعزام مهرانه با تاخير انجام می شود اما اين شورو حرکتی که بواسظه او آفريده شده است برای جامعه ما بسيار ارزش دارد، شوری که بر اساس دستور و تبليغ صرف نيست ، شوری است برآمده از دل و نيت پاک انسانهائی نوع دوست برای کمک به يکی از همنوعان خود و هميشه چنين باد....
اگر وقت داشتيد به آنجا سربزنيد...

نگاه به آينده

اولين کنگره آموزش بهداشت ايران امروز در يزد به پايان رسيد. البته بواسطه جلسه ای که امروز در تهران داشتم نتوانستم از برنامه روز آخر استفاده کنم ولی به هرصورت کاری بزرگ برای آموزش بهداشت به انجام رسيد هرچند که اين تنها آغاز کاراست و تلاش بسيار می خواهد تا به نتيچه مطلوب برسد . نکات مختلفی در مورد برنامه های کنگره دارم که سعی خواهم کرد در روزهای آتی در وبلاگ " آموزش برای بهداشت " بنویسم. دراينجا تنها از همه همکاران در انجمن علمی آموزش بهداشت ايران و دانشگاه شهيد صدوقی يزد بواسطه زحماتشان تشکر می نمايم. اميد که ماجور باشند...

فردا ، روزی مهم برای آموزش بهداشت ايران

نخستين کنگره علمی آموزش بهداشت ايران از فردا ؛ سه شنبه هجدهم آذرماه 82 به همت دوستان عزيز در انجمن علمی آموزش بهداشت و نيز زحمات بيدريغ همکارن آموزش بهداشتی د ردانشگاه شهيد صدوقی يزد ؛ افتتاح می گردد. همه ميدانيم که سابقه آموزش بهداشت به سابقه کلی بهداشت در ايران می ماند و عجين شده با سلامت و همه حرفه های بهداشتی است و شايد رمز ماندگاری آرام و بی سروصدای آن ؛ فعاليت درآرامش و وبدور از هرگونه هياهوست. البته بايد اذعان داشت که آموزش و تغييری که در آگاهی و نگرش و بويژه رفتار فرد و جامعه رخ می دهد کاری همچون خم رنگرزی نيست و زمانی بلند برای مشاهده آنچه تغيير کرد هاست لازم است و از آن مهمتر هر کسی و با هرچشمی ديدن آنرا عملی نيست . به سهم خودم و بعنوان يکی از همکارن در مجموعه آموزش بهداشت آرزوی سربلندی و توفيق برای همه عزيزان در برپائی هرچه بهتر و باشکوهتر کنگره دارم . به خواست خداوند انشاالله فردا صبح در کنگره و در شهر بادگيرها مهمان خواهيم بود و به سوی آينده ای پربار و درخشان برای آموزش بهداشت ايران گام خواهيم برداشت.....
از همين رو فردا را به شهر يزد خواهم رفت و تا پنج شنبه احتمالا نتوانم در اينجا بنويسم که از همين طريق عذر خواهی می کنم....

نخستين کنگره آموزش بهداشت ايران

رشته آموزش بهداشت عليرغم سابقه بسيار طولانی که دارد و کاربرد فراوانش در همه زمينه های پزشکی ،پيراپزشکی و توانبخشی متاسفانه سالهای متمادی در مظلوميت بسر برده است. از همين روست که اولين کنگره اختصاصی آن از سه شنبه هجدهم آذرماه جاری در يزد آغاز می شود . بواقع جای تاسف است اما همين تلاش انجام شده را بايد ارج نهاد و از فرصت بدست آمده بايد سود جست تا انشاالله اساس و بنيادی قوی برای آينده گذاشت تا آموزش بداشت را در جايگاه مناسبی که شايسته اوست ببينيم....

گلی برای تو

هر دو دوره ای را که در بهزيستی در خدمت معلولان عزيز بودم ، با يک استراتژی واحد به مسائل آنان نگاه می کردم. اين امر چيزی چزتکيه بر نيروی خود آنها برای پيشبرد امورشان نبود. البته اعتراف میکنم که هميشه سدی با عنوان مسائل اداری و نگاه دولتی به قضايا در برابرمان بود. بارها تلاش کردم تا همين اندک افرادی را که برخی از آنان بويژه در جامعه معلولين ايران از سالهای گذشته قدم در راه تشکل گذاشته بودند به دامن سازمان آورم و از آنان بخواهم با جديت بيشتری پيگير امورشان باشند. چه اينک و چه آن زمان بيشترين مشکل معلولان را در عدم شناخت صحيح جامعه از توانمندی و حقوق انسانی آنان دانسته ومی دانم. از همين روست که با کمک هاي اين عزيزان و همکاران توانستيم تعداد انجمن ها و تشکل های آنان را از چيزی حدود چهار يا پنج تشکل به بيش از 200 گروه برسانيم. هميشه در ديدار هائی که با اعضای اين تشکل ها داشتم از آنان می خواستم تا بيش از پيش به بيان مسائل خود بپردازند و جامعه را با مشکلات و توانمندی های خودآشنا سازند. هرچند برخی دوستان چنين می کردند اما هنوز هم مشکل اساسی ما در اين مسير عدم حضور تمام وکامل معلولان و خانواده هايشان در چنين مسيری است . البته دوحرکتی که در روز جهانی معلولين سال گذشته با يک تجمع کوچگ از گروهی معلولان که به صورت خودجوش دور هم جمع شده بودند و يک حرکتی که امسال کودکان معلول انجمن توانياب با رفتن به مراکزی چون - مرکزامور مشارکت زنان ؛ دانشکده توانبخشی و وزرت کشور - انجام دادند ، حرکت عمده ديگری را شاهد نبوده ايم . اين امر بواقع نمی تواند بيانگر حرکت مطلوب معلولان برای تامين حقوق اساسی خود باشد. به نظر می رسد تلاشی دو چندان برای نمايش حضور توانمند آنان لازم است و اين برنمی تابد مگر با حضور پيوسته و کارساز آنان در همه صحنه های اجتماعی ...
گزارش روزنامه شرق را از حرکت کودکان معلول انجمن توانياب یا عنوان " گلی برای تو " بخوانيد . حرفهای خوبی دارد بويژه قسمت انتهائی آنکه روی سخن با ما دانشگاهيان است که ببينيم در کجای عالم ايستاده ايم....

صفحه " با معلولين " روزنامه اطلاعات

بالاخره بعد از چند هفته و درست در روز جهانی معلولين صفحه " با معلولين " روزنامه اطلاعات بچاپ رسيد . سه مطلب عمده در اين صفحه وجود دارد که اولين وشايد مهمترين آن مطلب سرکار خانم حسينی ، می باشد که درددلی با عزيزان معلول تحت عنوان " اعتراف من برای تو " داشته اند . البته روی سخن ايشان با همه ما مدعيانی است که تصور می کنيم به معلولان لطف زيادی داشته و داريم. و بدرستی اشاراتی داشته اند به آن چيزهائی که غفلت کرده و می کنيم . من هم در مقاله ای اشاراتی داشته ام به مسائل برجای مانده در تامين حقوق معلولان که تحت عنوان "برخورد حقوقی با نيازهای معلولان " چاپ شده است . مطلب سوم را هم در مورد " ضرورت توجه به آموزش و پرورش استثنائی " آقای برقی کارشناس محترم آن سازما ن نگاشته اند.اميدوارم اين صفحه و مطالب آن در جلب توجه آنانيکه بايد در تامين و ارتقاء حقوق اين عزيزان اقدام کنند را بر اين کار مشتاق کند....

استقبال از روز جهانی معلولان

چهارشنبه اين هفته مصادف با دوازدهم آذر - سوم دسامبر - و روزجهانی معلولان است. بايد زياد در اين مورد گفت اما می گذارم تا همانروز ؛ منتها فعلا خبر برگزاری مراسم اين روزتوسط دو سازمان عمده که متاسفانه هنوز هم برای برگزاری مراسمی در کنار هم به توافق نرسيده اند را برايتان اعلام می کنم. مراسم سازمان بهزيستی در سالن شهدای هفتم تير در خيابان شهيد فياض بخش از ساعت 15 بعدازظهر انجام می شود و مراسم سازمان آموزش و پرورش استثنائی هم در سالن مرکز آفرينشهای کانون پرورش فکر کودکان و نوجوانان از ساعت 17 برگزار می شود. دوستان علاقمند می توانند حضور بهم رسانند....