این هم قربانی بعدی؟
ديدگاه های من در زمينه مسائل مختلف جامعه
نمي دانم وقت نوشتن اين يادداشت اين روزها ست يا بايد كمي صبر كرد و بعد نوشت. به هر صورت بايد عرض كنم كه همانطور كه اطلاع داريد كابينه آقاي احمدي نژاد معرفي شده است . هرچند همانطور كه ايشان گفته بودند اين موضوع شگفتي در بر خواهد داشت ، شما هم احتمالا موافقيد كه بگوئيم همين گونه بود. ليكن آنچه باعث شگفتي شد حداقل براي من ، نه از ديدگاه مثبت كه از نظرگاهي منفي رخ داد. برخي از افراد بواقع تعجب و شگفتي برانگيختند كه چگونه در اينجا جاي گرفته اند، از جمله وزير رفاه و بهداشت كه در حيطه كاري من قرار دارند . هر چه من در زندگي نامه ايشان بدنبال روزنه اي كه به رفاه اجتماعي ختم شود گشتم،كمتر يافتم. آنچه دانش و تجربه من و دوستانم از اهميت وزارت رفاه مي تواند تصوير كند ، به واقع عظيم تر از آن است كه بتوان اين گونه ساده و آسان با آن برخورد نمود. من اطلاعي ندارم كه از وزارت رفاه چگونه تصويري براي ايشان ترسيم شده است كه اين چنين در مورد آن تصميم گيري شده است. اميدوارم مسائل وزارت رفاه را در حيطه هايي چون پرداخت وام ازدواج در شهرداري نديده باشيم و يا تحويل خنچه هاي عقد و عروسي و يا جهيزيه و... به نظر مي رسد تمام شعارهاي عدالت مداري كه براي اين دولت سر داده شده است سرنخي در وزارت رفاه خواهد داشت و اين مي طلبد كه وزيري همه جانبه و مسلط بر علم اقتصاد ،جامعه شناسي و آگاه نسبت به موضوعات سلامت جامعه در راس آن قرار گيرد. آنچه در عمل و از معرفي كابينه مشاهده مي شود جهتي خلاف اين ديدگاه را نشان مي دهد و اينكه آيا مي توان از چنين برخوردي انتظار تحول و پيشرفت داشت كمي دور از انتظار است.
فکر می کنم که سال 1380 بود که بالاخره اصرار زیاد من به سرکار خانم دکتر میرفتاح موثر واقع شد و ایشان به همراه عده ای دیگر از دوستان ضایعه نخاعی اولین انجمن ضایعات نخاعی در کشور را به صورت مسقل راه اندازی کردند. راه سخت و ناهمواری طی شد و علیرغم اینکه مدت زیادی است ایشان در ایران حضور ندارند ولی دوستانشان در این مسیر پایمردی - البته اکثریت آنان که در این راه پای فشردند ، خانم هستند - کردند و امروز که در جلسه هیات امنا انجمن شرکت کردم ، خداوند را شکر نمودم که آن نهال نوپا امروز درخت تنومندی شده است و انشاالله سالیان سال برای دوستان ضایعه نخاعی باقی خواهد ماند. گزارش امروز هیات مدیره به هیات امناء که در مورد فعالیت های سال 83 بود ، سرشار از اقداماتی بود که به جرات می گویم برای من مقایسه آن با فعالیتهای که در همان زمان که در بهزیستی فعالیت داشتم ، امکان پذیر نبود. این موضوع زمانی اهمیت پیدا می کند که به مشکلات ایاب و ذهاب ویژه ای که این دوستان دارند توجه کنیم و نیز اینکه عده ای از آنان شاغل هم هستند. خوشبختانه با کمکی که افراد خیر کرده اند و تلاش وصف ناپذیر تک تک دوستان ، ساختمانی برای انجمن خریداری شده است که دغدغه مکان انجمن را برای مدتی طولانی رفع نموده است مگر آنکه در سالهای آتی با توجه به ایده های جدید و گسترده ای که دارند نیاز به گسترش فضا احساس شود.
امروز توفیق داشتم که در جلسه ای با کاتب کوچکترین قرآن دنیا آشنا شوم. آقای رائین خانزاده حدود 2 سال پیش به قدرت بینایی بسیار بالای خود به صورتی کاملا تصادفی پی برده است و از آن زمان این قدرت عجیب را برای نوشتن قران با خطوط بسیار ریز بکار برده است که برای دیدن آنها نیاز به وسایل کمکی همچون ذره بین و میکرسکوب آنها وجود دارد . جالب آنکه خود برا ی نوشتن از هیچگونه وسیله ای اضافی استفاده نمی کند، نه عینک مخصوص و نه اینکه زیر میکروسکوپ . شاهد بودم که بروی دانه ای برنج آیات را با استفاده از مداد معمولی اتود می نوشت. قریب به 60 آیه را بروی یک دانه برنج تحریر می کند . کوچکترین قران را بروی صفحات کاغدی به ابعاد 1 در 2 میلیمتر که خود از یک صفحه کاغذ معمولی A4 برش داده است به رشته تحریر درآورده است. خوشبختانه در این مدت توانسته است با سفر به نقاط مختلف و نیز در ایران این نعمت خداوندی را به بسیار از افراد نشا ن داده است و تحسین همگان را برانگیخته است. نکته بسیار جالب نام کوچک ایشان است که بر حسب آنچه می گفت انتخاب مادر ایشان است و پیش از تولد کودک گویا حضرت مسیح را به خواب دیده اند که فرمودند نام رائین را بر پسر خود بگذارو ایشان اینگونه کرده اند. همیشه این سوال برای او و دیگران مطرح بوده که رائین به چه معنا ست و کمتر معنایی پیدا کرده بودند. می گفت که در سفر سال قبل به کویت یکی از استادان دانشگاه کویت به این نام علاقمند می شودو بعد از مطالعه به ایشان می گوید که نام تو از "رآء" به معنای دیدن است که به صیغه مبالغه معنای تیزبین یا بسیار روءیت کننده است و آنچه من امروز به چشم خود دیدم همین حالت بود.برای ایشان آرزوی توفیق دارم و امید که در این مسیر همیشه مستدام باشند