روز جهانی معلولان

سوم دسامبر هرسال که معمولا با 12 آذر ماه مطابق می شود از سوی مجمع عموی سازمان ملل متحد " روز جهانی معلولان " نام گرفته است ،هرچند امسال با 13 آذرماه مصادف شده است. تلاشها در جهان و مقداری هم در ايران جهت ايفای حقوق برابر معلولان با ديگران همچنان ادامه دارد ليکن پر واضح است که راه بسيار طولانی و سخت است آنچنانکه به گفته سازمانهای بين المللی هنوز در بسياری از کشورهای توسعه يافته نيز به درستی اين حقوق کسب نشده است. انشاالله باز هم در اين زمينه می نويسم. دوست خوبم جناب آقای محمد حسن استاد از جامعه معلولان بندعباس دو مقاله ارسال کرده اند که آنها را در سايت قرار دادم که همه دوستان بتوانند مطالعه کنند. اولی با عنوان " شهيد فياض بخش الگوي مديريت اسلامي " و دومی هم عنوانش " 12 آذر روز جهاني معلولين " می باشد......

ارتباطات اينترنتی در دانشکده

امروز با دانشجويان کلاس روش تحقيق به نحوه جستجو در اينترنت برای يافتن مقالات و برسی های ديگران پرداختم. در حين بحث اشاره ای به وجود گروههای اينترنتی مباحثه داشتم و اينکه حتما دراين زمينه اقدام کنند. صحبتی هم در مورد وبلاگ شد و متاسف شدم که از حدود قريب به 30 نفر کسی نه وبلاگ ها را ديده بود و نه خود وبلاگی داشت. در کلاسها معمولا از دانشجويان درخواست می کنم که آنچه بعنوان مشکل برای طرح تحقيق خود پيدا می کنند از طريق ايميل برايم ارسال کنند . اغلب با شکايـت آنها روبرو هستم که بواسطه عدم دسترسی به اينترنت و محدود بودن زمان دسترسی شان و يا خرابی تقريبا دايم رايانه های سايت دانشکده حتی امکان ارسال ايميل را ندارند. خب انتظار من برای دانستن وبلاگ و گروههای اينترنتی بحثهای علمی جای خود دارد. البته بارها به مسئولان دانشکده اين مورد را تذکر داده ام و بويژه در مورد دانشجويان کارشناسی ارشد تاکيد کرده ام اما خب قولهايي داده اند ولی کمتر عملی شده است. به هرصورت اگر در دانشگاه دانشجو و آموزش اصل قرار نگيرد و ابزار لازم برای او تامين نشود انتظار توليد علم داشتن عبث و بيهوده است و نبايد يک بام و دوهوا باشد . درحاليکه با کمال تاسف رايانه های سايت دانشکده - نمی دانم نام سايـت را می توان برآن بگذارم يا خير - هنوز با ويندوز 98 کار می کنند که شما می دانيد ارتباط اينترنتی با آن شامل چه محدوديتهايي است ، آنوقت می شنوی که تنها در سازمان مرکزی دانشگاه برای تغيير رايانه هادر قسمت های اداری و بروز کردن آنها بخصوص با صفحات نمايشگر تخت هزينه ميلياردی می شود حتما به شک می افتيد که آموزش و دانشجو محور است يا ...

ترافيک تهران

امروز جلسه ای در وزارت رفاه داشتم که خب بعلت ترافیک سنگین مقداری دیر رسيدم ، البته نه تنها من که برخی از دوستان هم همینطور بودند. بواقع در آينده ای نه چندان دور بلکه بسيار نزديک پارکينگ شدن تهران حتمی است.اين وعده ای است که مسئولان شهری بارها گفته اند. البته هميشه بدنبال راه حلهای سخت و پيچيده هستيم همانطور که بازيکنان فوتباليست ماهم در زمين بازی در آستانه گل زدن و در فواصل چند قدمی با دروازه آنچنان به زير توپ می زنند و يا با قدرت ضربه می زنند و يا حرکات اکروباتيک نشان می دهند که به قول يکی از گزارشگران اگر جند بار ديگر از همان فاصله از ايشان بخواهيد که توپ را به خارج از دروازه بزنند نمی توانند. و اين حديث حل مشکلات تهران است . گويا راه حل ساده آموزش ترافيک و صحيح رانندگی کردن که به زعم من می تواند حداقل 30 تا 40 درصد بهبود ترافيک را بدنبال داشته باشد هميشه به فراموشی سپرده می شود و طرح های عظيمساخت اتوبان و برداشتن چراغ قرمزها و ايجاد تقاطع های همسطح و غير همسطح و...ولی بدانيد که آموزش اساس و بنيان همه راه حلهاست و تا آموزش نباشد تغيير رفتاری صورت نخواهد گرفت و با تغيير رفتار است که می توان انتظار جامعه ای منظم و مدنی داشت...

صدای مشاور

با اينکه اولين برنامه برای ايجاد صدای مشاور در معاونت پيشگيری سازمان بهزيستی در زمانی که در سازمان بودم اتفاق افتاد و تقريبا در اين سالها در جريان امور آن به طور کلی بوده ام ولی بايد اعتراف کنم که محل آنرا از نزديک نديده بودم . صدای مشاور که با دو خط تلفن شش شماره ای آغاز بکار کرده بود امروز خوشبختانه در تمام استانها حضوری نسبتا فعال دارد نمی گويم فعال به خاطر آنکه در گزارشی که دوستان از جمله سرکار خانم دکتر وامقی و جناب آقای جليلوند می دادند تنها از میان میلیونها تماس به 250 هزار تماس پاسخ داده اند و در تهران از 1200000 تماس به 58000 تلفن پاسخ داده شده است که دلايل خاص خود را دارد از کمبود خط تلفن بگيريد تا نيروی انسانی و موضوع شيرين و هميشگی اعتبار و پول...
زحمت طاقت فرسايی کشيده می شود وبواقع ارزشهای فراوانی در اينکار نهفته است . گويا براستی خط تلفن در ايران معجزه می کند چه به گفته همکاران در همان چنددقيقه نخست مشکل اصلی يافت می شود و بيشتر زمان به هدايت می انجامد در حاليکه در مشاوره حضوری اين زمان گاه ممکن است در چند جلسه هم ادامه پيدا کند. خط تلفن 148 مشاوره سازمان در بسياری از موارد می تواند به دوستان کمک نمايد می توان امتحان نمود....

عيد سعيد فطر مبارک باد


فرارسيدن عيد سعيد فطر به همه روزه داران و دوستان عزيز مبارک باشد. براستی بعد از گذراندن يکماه روزه داری ، قرار گرفتن عيد در پايان آن حکمتی بزرگ دارد . هميشه عيد ايام شيرينی است که با خاطرات خوشی همراه است و اگر سختی هم در ماه رمضان برای فرد حاصل شده باشد براحتی به فراموشی سپرده خواهد شد. اميد که طاعات و عبادات همه دوستان مقبول پروردگار قرار گرفته باشد وآرزو می کنم که سالها مشتاقانه روزه داری و اطاعت خداوندرا بجای آوريد...
دعای نماز عيد را هم اينجا می توانيد بشنويد...

سالگرد تولد وبلاگ من

نمی دانم کامنت عزیزی که برايم نوشته است : " ۱۴ آبان ۱۳۸۰..... يادتان هست‌؟ تاريخ تولد اين وبلاگ. سه سالگي يادداشت هايتان مبارک !" ملاحظه کرده ايد يا نه؟ هميشه اين حس راباید با خود داشت که با برخی از افراد حس عاطفی عجيبی داريد و اين چنين مي شود که حتی اگر شما از موضوعی که مربوط به خودتان است و شديدا هم بدان علاقمند هستيد بدلايل مختلف جا می مانيد ناگهان آن عزيز ارتباط برقرار می کند و در نهايت موضوع را بيادتان می آورد يا حضور پيدا می کند و يا...
و اين حکايت آن کامنت و تولد وبلاگ من است. شايد در هنگام سالگرداول و دوم وبلاگ هم گفته باشم که تصورم اين نبود -در روزی که وبلاگ را آغاز کردم - بتوانم تقريبا منظم و بی وقفه برای مدتی هم اين کار را ادامه دهم بخصوص در اوايل کارکه مسئوليت معاونت امور توانبخشی بهزيستی را هم برعهده داشتم. بی تعارف من اولين فردی بودم که دارای مسئوليت اجرايی بودم و وبلاگ داشتم - هرچند برخی خود را در اين زمينه ، عليرغم ديرآمدنشان صاحب منصب بدانند- .ولی بازهم و برای چندمين بار خداوند را شاکرم که هنوز اين توفيق را می دهد که هرچند مختصر ولی بتوانم بنويسم و اين چراغ را روشن نگاه دارم. بديهی است بازديد کنندگان از اين يادداشتها و سايت شخصی من خيلی زياد نخواهند بود ولی نامه ها و کامنتهای دوستان برايم اميدوار کننده است و اگر اين وبلاگ توانسته باشد قدمی در راه ارتقاء آگاهی ، اطلاع رسانی ، تنوير افکار و يا هر موضوع ديگری برداشته باشد ، برايم افتخار آميز است . بار ديگر وظيفه خود می دانم از همه عزيزان و دوستانی که در اين مدت محبت داشتند و تشويق نمودند و يا با انتقاد زمينه اصلاح رافراهم نمودند ، تشکر کنم و برای عزيزترينشان آرزوی سلامت و توفيق و سربلندی کنم که بی ياريش خيلی پيش ازاينها اين وبلاگ آرميده بود ....

درگذشت نابهنگام يکی ديگر از همکاران دانشکده

انا لله و انا الیه راجعون....معمولا قصد ندارم که در مورد اخبار بد بنويسم و بدين مناسبت در مورد درگذشت دوست و همکار عزيزمان مرحوم آقای جوادی و دوست ديگرم مرحوم آقای خمسه خیلی مطلبی ننوشتم . اما گويا دست تقدير و سرنوشت اين بار هم همکار ديگری را از ميانمان برچيده است. امروز مطلع شدم سرکار خانم حسين زادگان همکار خوبمان در اداره آموزش دانشکده که سالهای زيادی را به خدمت مشغول بوده اند روز پنج شنبه در حاليکه به اتفاق همسر و فرزندانشان عازم شمال کشور بودند در تصادفی ناباورانه جان به جان آفرين تسليم کرده اند. همسرشان هم دچار شکستگی چند مهره هستند که ممکن است دچار قطع نخاع شوند و يکی از فرزندان هم گويا ضربه مغزی شده اند و دختر ديگرشان که گويا امسال در دانشگاه قبول شده بودند در آن لحظات سخت بدن خونين آنان رااز لابلای اتومبيل بيرون می کشيده است ...
برای ايشان از خداوند متعال در اين ماه و شبهای عزيز طلب آمرزش و مغفرت دارم و برای اعضای خانواده هم شفای عاجل وصبر ...

کتاب جدید کوئليو

دو هفته پيش برای افطار مهمان بودم که يکی از دوستان از کتاب جديد کوئليو سخن گفت. داستانهايي برای پدران ، فرزندان و نوه ها ، نام اين کتاب است. در هنگام بازديد از نمايشگاه قران هفته قبل آنرا تهيه کردم و در سفر اخير به هنگام بازگشت فرصتی دست داد تا آنرا بخوانم. کوئليو هم گويا به قدرت داستانهای کوچک و به يادگار مانده در طول قرون و اعصار پی برده است و نکات ظريف اخلاقی ؛ فلسفی و عرفانی موجود در آنها را بخوبی يافته است و اينک تلاش کرده است تا قطره ای از اين دريای بيکران و گنجينه معارف بشری را برای سه نسل به رشته تحرير درآورد و جالب است که آنرا با داستانی از حسن بصری به نقل از تذکره الاوليای عطار آغاز می کند و گه گاه از سعدی و مولوی و.. هم نقل هاي دارد. هرچند جای افسوس دراد که ما خود برروی اين گنج آشکار - نمی گويم پنهان چون سالهاست برايمان آشکار است - زندگی می کنيم و بعد ديگری بايد گوشه هايي از آنرا برايمان آشکار سازد. البته باز هم خوشحالم که کوئليو اينکار را انجام داده است و مورد استقبال هم قرارگرفته است. مهم اين است که انسعانهای بيشماری مخاطب او هستند و با گوشه هايي از معارف شرق آشنا می شوند و اميد که بتوانند بهره ببرندو بکار بندندو ماهم اين گونه باشيم... انشاالله

شب احیاء

امشب رااز جمله شبهای مهم دانسته اند. هم بواسطه آنکه بيشتر امکان دارد شب قدر باشد و هم شبی است که امام علی (ع) به شهادت رسيدند. از همه دوستان و سروران التماس دعا دارم....

From Geneva


I am at Geneva airport right now, and going to fly back to Tehran via Istanbul. I took part in WHO meeting on Guidelines for strengthening CBR programs in the future. WHO rehabilitation office held the meeting from 31st October to 3rd November in Geneva. There was no access to internet there, and unfortunately, I couldn't update my weblog. I will write more as soon as I come back home.