در و تب

امشب خدمت دو تن از دوستان بودیم و صحبت مفصلی داشتیم. در میان صحبت ها به ضرورت آوردن مثال برای تائید گفته ها ، یادی کردم از یکی از استادن بزرگوارم در دوره ای که فیزیوتراپی می خواندم. دکتر پورسینا در آن زمان درس نورولوژی را برایمان می گفتند . از کلاس ایشان نکات خوبی بیاد دارم که برخی اوقات هنوز هم به ضرورت استفاده می کنم . مثالهایی که از بیماران مبتلا می زندند هنوز هم بیاد دارم ، البته برخی از آنها را. امشب هم یکی از جملات ایشان را بخاطر آوردم و استفاده کردم . یادم هست که می گفتند " تب " و " درد " از جمله نعمت های بزرگ برای بشر هستند که خداوندآنها را در وجود آدمی به ودیعه گذاشته است. این دو علامت اساسی نقش تعیین کننده و بزرگی برای سلامتی انسان دارند. تب معمولا نشانه ای است از عفونت در بدن و درد نیز علامتی است از وجود یک اختلال یا مشکل که در نقطه ای از بدن که فرد را آگاه می سازد. به دوستان عرض کردم که اگر این دو علامت را دقت کنیم بسیار زود به فکر چاره می افتیم و مثلا به پزشک مراجعه می شود . اما مشکل زمانی است که با بی توجهی از آن ها عبور کنیم. در مورد خودرو هم چنین است اگر به صداهایی که غیر معمول هستند توجه شود می توان با مراجعه به موقع از خسارت بعدی جلوگیری نمود. اما مشکل وقتی است که این گونه علامت ها را نبینیم یا نشنویم یا عمدا" بدانها توجه نکنیم. صحبت بر این موضوع است که این علامت ها تنها در مورد خودرو یا بدن آدمی نیست بلکه در زندگی های شخصی هریک از ما هم ممکن است گه گاه مسائلی رخ دهد که دقت در آنها می تواند به مثابه همان علامت باشد که ممکن است خطرناک باشد و مشکلات بعدی را برایمان بدنبال داشته باشد. باید با کوچکترین علامت غیر معمول به سرعت بدنبال چاره و راه درمان گشت. در غیر اینصورت حکایت بیماری سرطان در جوامعی مثل ما می شود که می بینید اغلب می گویند فلانی دوماه پیش گفتند سرطان دارد و امروز فوت کرد در حالیکه توجه ندارند که او مدتها بود هاست که مبتلا بود و بیماری او 80 تا 90 درصد پیشرفت داشته و بعد تشخیص داده شده است و بدیهی است کار زیادی برا ی او نمی توانسته انجام گیرد. اگر همچون کشورهای پیشرفته این تشخیص به هنگامی که پیشرفت بیماری حدود 20 در صد بود انجام می گرفت ، حتما کار به مراتب بهتر برای بیمار پیش می رفت. خب بیشتر در اطرافمان دقت کنیم خواه بدن ، خواه محیط اداری ، خواه جامعه کوچک یا بزرک اطرافمان و خواه زندگی شخصی....

انتخابات

امروز صبح كه مي آمدم ، بزرگراه همت را مثل هميشه ايام پر ترافيك ديدم. راستي چيزي تغيير كرده است؟ به چهره افراد كه نگاه مي كني ، حالت بهت و ناباوري موج مي زند، كسي چيزي نمي گويد و كسي هم ابراز نمي كند به منتخب جديد راي داده است ، يعني افتخاري به اين موضوع مشاهده نمي شود ، هرچند آنها كه به ديگري راي داده اند تعجب خود را پنهان نمي كنند. اتوموبيل ها را نظاره گرم كه اينك با سرعت و بدون ترافيك در بزرگراه همت در حال حركتند .. انگار هنوز تغيير را باور نكرده اند....

مناسب سازی و تردد معلولان

آقای مهندس موهبتی که هم اینک معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی و امور مجلس وزارت رفاه را برعهده دارند ، از دوستان نزدیکم هستند که در دوران مسئولیت در سازمان بهزیستی مدتی افتخار همکاری با ایشان داشتم. امروز درصفحات روزنامه های مختلف شاهد مصاحبه ایشان بود که خبر از تصویب آئین نامه جدیدی برای " قانون جامع حقوق معلولان " می داد. از آنجا که هردو موضوع برایم حائز اهمیت بود ، امشب خواستم موضوع را اینجا هم نقل کنم که هم ارادتم به ایشان را بیان کرده باشم و هم دغدغه ام در امورمعلولان را بار دیگر یادآوری کنم. خاطرم هست که در برنامه سوم توسعه نیز در ماده 193 چنین بندی را آورده بودیم و بعد از پیگیری های متعد آئین نامه اجرائی آن را به تصویب رساندیم اما دریغ از اجرا ... اغلب وزارتخانه ها و سازمانها دولتی و غیر دولتی از این امر شانه خالی می کنندو هریک به بهانه های مختلف از انجام اقدامات در این زمینه طفره می روند...
چند روز پیش هم با یکی از کارشناسان شهرداری تهران ملاقاتی داشتم که خواستار همکاری من در برنامه ای بود که به زعم مدیران آنجا برای شناخت مشکلات معلولان و ... قرار بود درجلسه ای برای هفته آینده هم شرکت کنم و سخنرانی داشته باشم که دیروز زنگ زدند و گفتند اوضاع سخت بهم ریخته است - در کل شهرداری - و از جلسه هم خبری نیست تا بعد... دلیلش هم نیاز به توضیح ندارد..
به هر حال دست همکاران خوبم در حوزه توانبخشی سازمان بهزیستی که اینک تحت نظر وزارت رفاه فعالیت می کنند و جناب آقای مهندس موهبتی که می دانم نسبت به معلولان محبت و لطف خاصی دارند ، درد نکند و امیدوارم با پیگیری و جدیتی که در این زمینه لازم است انشاالله شاهد نحقق این آئین نامه باشیم....

انتخابات

راستی می دونید تحیر یعنی چی؟ متحیر شدن یعنی چی؟....

صفحه با معلولين روزنامه اطلاعت

ديروز صفحه " با معلولين " روزنامه اطلاعات به چاپ رسيد. گزارشي از اقدام يك معلم در يكي از روستاهاي ساري كه كودك نابينائي را به آموختن بازگزداند تا نابينائي منجر به بي سواد ماندن او نشود . جائي كه ممكن بود بواسطه عدم دسترسي ها اين اتفاق رخ دهد . اين مطلب زيبا از وبلاگ " مديريت آموزش استثنايي مازندارن برداشت شده است كه زحمات ايشان قابل تقدير است .آقاي محسني طه هم به موضوع خانواده معلول در جريان برنامه توانبخشي پرداخته اند كه بسيار حائز اهميت است. براي مطالعه صفحه مي توانيد به اين آدرس برويد....
اما يك نكته ديگر، سركار خانم حسيني كه زحمت تهيه و تدوين اين صفحه را مي كشند - همانطور كه قبلا هم گفته بودم - در زمينه مسائل ورزشي هم مي نويسند. دو نوشته اخير ايشان در زمينه حضمورشان در استاديوم آزادي است به هنگام ديدار ايران و بحرين. از آنجا كه هر دو آنها بسيار زيبا هستند و آنطور كه در وبلاگشان نوشته اند ،يادداشت هايشان فقط تا يك هفته در سايت روزنامه اطلاعات در دستر س هستند ، فكر كردم آنها را اينجا قرار دهم - براي تو اي ايران ، روزي كه دور نيست - تا هم شما از خواندنشان بهره ببريد و هم لينك آنها دائمي شود....

فیلم کاندیداها و تاسفی که باید خورد...

امشب و امروز فیلم دوتن از آقایان را دیدم. تاسف برانگیز است . برای اثبات خود استاد فلسفه !! آنچنان به سفسطه می افتد که گویی ناگهان از آسمان به این سرزمین آمده است و اینک منجی شده است . از دولت قوی می گوید و اصلی ترین علت پدید آمدن امثال بیجه را " دولت ضعیف " می خواند و خواستار حضور زنان و جوانان و عدم دخالت در خلوت افراد و رفتن زنان به استادیوم ها و...
راست گفت خاتمی که این روزها برای بخود اثباتی تنها یک محمل موجود است و آن حمله به دولت است تا ....
همین استاد امروز در فیلمی دیگر در سخنرانی خود داد از استقلال دانشگاه می داد که آقا دانشگاه پر از نخبه است و چگونه آن را به دست کارمندان وزارت علوم می دهید .. خیلی غصه دارد که بگوئی آخر دوست عزیز تو که سالهاست بر مسند عضویت در شورای انقلاب فرهنگی هستی امروز باید این حرف را بزنی ...و من میدانم که استادان بزرگی بارها آن را به زبان بلند گفته اند و همین دوستان یا خندیده اند ویا از گوش دیگر خارج ساخته اند...
وافعا تاسف برانگیز است...

پیروزی بزرگ


مسلم است که امشب می خواهم از پیروزی بزرگ و رفت به جام جهانی بنویسم و تبریک بگویم به همه دوستان و عزیزانی که قلبشان مدتهاست برای این لحظه می تپید. بالاخره زحمات همه بازیکنان و مربیان و دست اندرکاران نتیجه داد و تیم به آلمان رسید ، اما بهتر می دانید که برای جام جهانی تنها این مرحله اتمام کار نیست . کار اساسی و بزرگ به تعبیری از امشب آغاز می شود. باید برای فردا و تمامی روزهای آتی تا افتتاحیه مسابقات برنامه داشت . باری به هرجهت و تاخیر در برنامه ها چیزی جز سرافکندگی و شکست به دنبال نخواهد داشت. الان که این یادداشت را می نویسم سروصدا وهلهله و شادی مردم تمام نشده و بگوش می رسد. برای مردم عزیزمان لحظات شادی و نشاط همیشگی آرزو می کنم....

انتخابات

کم کم شلوغی های مربوط به انتخابات به روزهای اوج خودش می رسد ولی هنوز هم احساس می کنم کاندیدا ها و هوادارانشان در خلا حرکت می کنند. چه مردم را آنگونه که باید درگير در مسائل نمی بینم. از همین منظر انتظار حضور درصد قابل توجهی از واجدین شرایط را برخی دشوار حدس می زنند. اما به هر شکل برای شناخت مردم در ایران کار بیشتری لازم است و باید منتظر ماند تا روز 27 خرداد....