درگذشت آقايان دکتر نوری و هاشم زهی نمايندگان محترم کمسيون بهداشت و درمان مجلس را تسليت می گويم. در دورانی که در بهزيستی بودم چندين بار در جلسلات مختلف با آنان حضور داشتم و انصافا فقدان آنان را برای مجلس ضايعه ای بزرگ حس می کنم.خداوند انشالله رحمت کند و به باز ماندگان صبر عطا نمايد....

اين هفته از صفحه " با معلولين " روزنامه اطلاعات غفلت کردم البته بخاطر بازگشت از سفر و حجم مشغله ها بود . با عذر خواهی آنرا در اينجا ملاحظه کنيد.

در خبر ها حتما" شنيديد که در مصوبه ديروز نمايندگان محترم مجلس ، آموزش پزشکی بار ديگر به وزارت بهداشت سپرده شد!!!!! هنوز دوماه از مصوبه قبلی نگذشته يا کمی بيشتر از آن گذشته - چه فرقی می کند - که اين مصوبه جايگزين می شود. چه کسی می تواند باور کند که آن اولی بدنبال خود کار کارشناسی داشت و نيز همين باور در من وجود ندارد که بر اين مصوبه اخير کارشناسی صورت گرفته باشد. فرصت ها به سرعت از کف می روند و رفته اند و دوستان همچنان سرگرم تجربه و خطا ... اگر امکان بررسی وجود داشت و محاسبه می شد که در همين مدت که موضوع انتزاع مطرح شد چه خسارت هائی - فقط بخاطر اوقات از دست رفته مديران ، استادان وکارکنان وزارت بهداشت و دانشگاه ها که سرگرم مبارزه با انتزاع بودند - به کشور وارد شده است، با رقمی نجومی روبرو می شديم . حالا مبارزه پايان يافته است و آموزش پزشکی بار ديگر به وزارت بهداشت آمده است!!! حالا می توان به سراغ تجربه و خطائی ديگر رفت....

هفته آينده ؛ اولين همايش مناسب سازي محيط شهري براي افراد معلول ؛ در تهران برگزار خواهدشد. اين همايش را در آن زمان که در بهزيستي بودم به شهرداري و وزارت مسکن ( مرکز تحقيقات مسکن) پيشنهاد کرديم که الحمدلله روز ۱۲ ابان در فرهنگسراي خانواده برگزار خواهد شد. امروز جلسه کميته علمي آن بود که جمع بندي نهائي هم بعمل آمد. وزير مسکن ، شهردار تهران و معاون عمراني وزارت کشور هم از سخنرانان هستند که اميدوارم اين همايش تلنگري باشد براي آقاياني که شايد تاکنون درد نامناسب بودن معابر و ساختمانهاي شهري را احتمالا فقط شنيده اند و عليرغم ماده ۱۹۳ قانون برنامه سوم و آئين نامه اجرائي آن هنوز اقدام موثري براي عمل بدان برداشته نشده است. من بازهم برسر همان حرف خود هستم که ؛ تا معلوليت با تو همراه نباشد از درک واقعي آنچه بر يک فرد داراي معلوليت مي گذر عاجز هستي ؛ ....

امشب رو هيچی نمی خواهم بنويسم چون گاهی نياز به صفحه سفيد بيشتر از صفحات خط خطی است.....

از جمله ويژگی های کنفرانس فيزيوتراپی کويت حضور چهره های ارزشمند فيزيوتراپی دنيا بود. پروفسور MOOR رئيس کنفدراسيون فيزيوتراپی دنيا ، پروفسور ASTRAND از سوئد که شايد حدود چهل سال پيش اولين کتاب Exercise Physiology را نوشت و در زمينه تمرين درمانی جزء چند نفر اول دنياست وپروفسور استاد برجسته و صاحبنظر الکتروتراپی و الکتروفيزيولوژی از امريکا و نيز پروفسور Khan نويسنده بهترين کتاب Clinical Sport Medicine از استراليا و نيز پروفسور Dean از کانادا از جمله اين شخصيت ها بودند. دو نکته کوتاه را امشب ذکر کنم. اول اينکه روز اول کنفرانس مصادف با روز تولد پروفسور ASTRAND ( البته 80 سالگی ) بود و در همانشب ايشان را در مراسم اهدای هدايا با آوردن يک کيک و خواندن Happy Birthday....کلی کردند.نکته دوم هم Surprise شدن من بود در روز دوم کنفرانس آنهم بخاطر حرکت جالب پروفسور Nelson ، قضيه اينگونه بود که در روز اول خدمت ايشان رسيم و ضمن معرفی گپ کوتاهی داشتيم و گفتم که حدود 22 سال پيش که دانشجوی فيزيوتراپی بودم کتاب شما را خوانده ام. برايشان جالب بود . روز دوم سمينار که با ايشان مواجه شدم به سمت من آمدند و کتاب را به من دادند و گفتند اين همان کتاب است و لی چاپ سوم و جديد آن و به شما هديه می دهم. خيلی برايم غير منتظره بود وارزشمند و اميدوارم از حرکت ايشان درس های لازم را گرقته باشم....

يکي از نکات بسيار مهم که در کنفرانس کويت مورد توجه قرار گرفته بود موضوع " آموزش بيمار " ، " رضايتمندي بيمار " و " فيزيو تراپي مبتني بر شواهد یا Evidence Based Physical Therapy " بود. براي من که تحصيلات خود را در رشته آموزش بهداشت - بعد از فيزيوتراپي - ادامه داده بودم اين نکته حائز اهميت بود، چرا که ابتدا کمي نگران بودم که موضوع مقاله من ممکن است براي برخي بعنوان موضوع مرتبط با فيزيوتراپي مطرح نباشد . اما زماني که پروفسور Dean , و پروفسور Nelson ، در همين موارد صحبت کردند کار من هم آسانتر شد.در مقالات اين دو بر موضوع آموزش بيمار بعنوان مهمترين اصل در فيزيوتراپي تاکيد شد و نيز در مورد کسب رضايتمندي او که بسيار بااهميت است ، سخن بسياری گفته شد. پروفسور Nelson در مورد رضايت بيمار نکته زيبائي داشت و آن اينکه " همين که بيمار باز هم به کلينيک شما باز گردد نشانه رضايتمندي اوست" . نکته ديگر موضوع تغير نحوه آموزش است که در اکثر رشته هاي پزشکي وپيراپزشکي به سمت " مبتني بر شواهد بودن" حرکت کرده است و لازم است در اين زمينه نيز ما با سرعت بيشتري حرکت کنيم..


بعنوان آخرين نکته براي امشب هم ذکر کنم که همانطور که قبلا نوشته بودم آقاي بشردوست و خانم ها دهقان و جوان آملي هم مقاله هايشان بصورت پوستر در کنفرانس پذيرفته شده بود که به نظرم مورد کم لطفي قرار گرفته بودند. برخي از مقالات که توسط دوستان کويتي ويا ديگر کشورهاي عربي ارائه شد از جنبه پژوهشي ضعيف بودند وصرفا اسلايدهائي از کتابهاي درسي بود. البته حتما" دوستان کويتي به هم ولايتي هاي خود عنايت خاصي داشته اند.....

بسيار خوشحال هستم که بار ديگر در ايران و درجمع دوستان خوب هستم. مدتی است که بخاطر سفر کويت که انشالله در روزهای آينده بيشتر در مورد آن خواهم نوشت ، نتوانستم در اينجا مطلب بنويسم. اميدوارم اين صفحه توانسته باشد در جهتی که هدف آن است حرکت کند.
دو نکته را هم اشاره کنم. اول اينکه مقاله ارائه شده در کويت را به انگليسی و فارسی در سايت خودم گذاشته ام. دوم مجموعه اسلايدها ئی که در هنگام سخنرانی در آن کنفرانس مورد استفاده قرار گرفت هم در سايت قرار داده ام که می تواند مورد استفاده دوستان باشد.

سلام
اين يادداشت را از كويت مي نويسم. نمي دانم درست نوشته خواهد شد يا خير ؟ امروز دومين روز كنفرانس فيزيوترابي است . حضور برخي از استادان بنام اين رشته موفعيت مغتنمي است تا با ايشان صحبت كنم. سركار خانم دهقان و سركار خانم جوان املي و اقاي بشردوست هم با بوستر شركت كرده اند. اميدوارم بازهم فرصتي داشته باشم تا بتوانم بيشتر بنويسم.

بخاطر شرکت در " کنگره بين المللی فيزيو تراپی کويت" که از روز شنبه شروع می شود ، فردا عازم آنجا هستم. مقاله من تحت عنوان " The Effect of Healt Belief Model on posture of Secondary School Students " در آن کنگره پذيرفته شده است که در روز سوم بايد ارائه نمايم. بعد از آن هم در جلسات " المپيک ويژه کم توانان ذهنی " در دبی بايد حضور پيدا کنم. بنابراين احتمالا تا جمعه آينده ممکن است نتوانم مطلب در اينجا بنويسم.. البته اگر شرايط دسترسی به اينترنت را داشتم مزاحم خواهم شد....

دو روز است که گويا در اعلام تاريخ نوشته شدن وبلاگ مشکلی پيش آمده و متاسفانه تاريخ را در بالای صفحات نداريم . اين احتمالا بخاطر اشکال در وبلاگ " ما دوتا " است که تاريخ شمسی از کار های ايشان است. اگر تا فردا درست نشد انشالله به همان تاريخ انگليسی بايد اکتفا کنيم...

امروز فرصتی يافتم تا در کنگره کاردرمانی که از ديروز آغاز شده بود شرکت کنم. دوستان زحمت کشيده بودند و مقالات خوبی هم ارائه می شد. اما هنوز در برگزاری اين گونه کنگره ها و سمينار ها دچار ضعف هستيم. عليرغم کارهای خوب متاسفانه نحوه ارائه مقالات خوب نيست. در حالی که مثلا کار تحقيقی خوبی انجام شده است تمام وقت سخنران به ارائه اطلاعات کتابخانه در مورد موضوع تلف می سود و زمانی که به نتايج کار می رسد وقت تمام است. برخی دوستان که گزارش پايان نامه های خود را به عنوان مقاله ارائه می کنند متاسفانه از ذکر نام استادان راهنما و مشاور خودداری کرده اند که صحيح نيست. در چنين کنگره هائی که سالی يکبار برگزار می شود بخود زحمت ندهيم که اسلايد و ترانس پرنت خوب و مناسبی تهيه کنيم ، پس چه زمانی بايد اين کاررا انجام دهيم . به هر صورت آرزو می کنم دوستان کاردرمان بيش از پيش در امورکاری ورشته ای خود موفق باشند و معلولين بهترين استفاده را از کار های آنان ببرند....

بعضی وقت ها به افراد که نگاه می کنی حس می کنی در حال ايفای نقش هستند. يادم نيست ولی فکر می کنم جائی هم خواندم که ما همه بازيگرانی هستيم که مدت زمان کوتاهی روی صحنه هستيم. اما افسوس که برخی اين نقش خود را چه بد بازی می کنند. خب بابا اگر اعتقاد به نقشی که بازی می کنی نداری و يا دانش آنرا نداری ، هيچ دليلی برای اصرار بر بازی کردن نيست. چقدر خوب است که انسان اين مطلب را بفهمد. اگز اشتباه نکنم نقل شده است که امام صادق (ع) فرمودند : " خداوند رحمت کند کسی را که قدر خود را بشناسد." واين معرفت را گمان نمی کنم ارزان به کسی بدهند. بی خود نيست اينهمه بازيگر بد در صحنه داريم. خداوندا مار ار به طريق صواب هدايت کن و برای يک لحظه هم به خودمان وامگذار....

فردا روز جهانی نابينايان است. اين روز را به همه دوستان خوب و عزيز نابينا تبريک عرض می کنم. اميدوارم هر روز شاهد موفقيت های بيشتری از اين دوستان در صحنه های مختلف زندگی باشيم وايشان هم دردستيابی به حقوق اساسی خود تلاش و حضور بيشتری داشته باشند. با توجه به اينکه بسياری از نابينايان در رشته های حقوق تحصيل کرده اند انتظار می رود با جديت بيشتری مسائل حقوقی خود را پيگيری نمايند. فاصله کشور ما در رسيدگی به معلولين با ساير کشور ها در ابعادمختلفی قابل بررسی است ، هر چند نسبت به برخی کشورها ممکن است جلوتر باشيم ولی قاعدتا در مقايسه با کشورهای توسعه يافته بسيار عقب هستيم . از اين منظر بر دست اند کاران امور در سازمانهای مختلف فرض است که نسبت به اين قشر توجه و مساعدت افزونتری بعمل آورند. در اين مسير قصدم انداختن همه بار بردوش اين سازمانها نيست بلکه همچون گذشته معتقدم و تکرار می کنم که همه افراد و سازمانها و نهاد ها و وزاتخانه ها بايد سهم معلولين را در وظايف خود مشخص کنند و سهم خود را برای بهبود شرايط زندگی آنان هرچه زودتر بپردازند. اين باری است که بر دوش دارند هرچند نخواهند ، تاخير در پرداخت آن موجب سنگين تر شدن بدهی آنان خواهد بود و محروم ساختن معلولان از حقوق اجتماعی خود که چيزی جز حقوق انسانی و شرعی آنان نيست....

پيروزی تيم فوتبال اميد کشورمان را تبريک عرض می کنم. من البته نتوانستم در هنگام پخش مستقيم بازی آنرا ببينم.اما هنگام توزيع مدال را شاهد بودم . در انتها هم که خب يکی از مجريان محترم شبکه سه حالت و چهره ای که به خود گرفته بود و نوع حرف زدنش برايم جالب بود .انگار تيم ايران است که باخته است. متاسفانه به نظر می رسد اينکه ما اصلا در بسياری موارد به منافع ملی نمی انديشيم به اين دوست عزيز هم سرايت کرده بود اين را من نتيجه آن همه انتقادات ناوارد و گاه وارد آقايان به " برانکو " می دانم که هنوز هم دست از سر او بر نمی دارند حتی به قيمت خدشه دار شدن منافع ملی....اميدوارم هم اين دوستان و هم آنانی که در بخش های ديگر هم چنين تفکری دارند زودتر بر سر عقل بيايند....

سايت جديد بيمارستان خاتم الانبيا جالب است ، ببينيد....تا بعد در موردش صحبت کنيم...

قبلا در مورد يکی از صفحات آماری در سايت وزارت بهداشت که مربوط به اطلاعات توانبخشی است اشاره ای داشته ام - البته نه در اينجا - به نظر می آيد که اطلاعات مربوط به سال 80 را در اينجا گرد آورده اند. اما به آمار که نگاه کنيد بازهم از اطلاعات مربوط به سازمان بهزيستی و بنياد جانبازان و سازمان آموزش و پرورش استثناوی وجمعيت هلال احمر ... خبری نيست . نکته ديگر هم بسنده کردن آمار به فيزيوتراپی و کاردرمانی است (جدول شماره 5) را ببينيد. نکته ديگر اينکه در فاصله 4 سال از 77 تا 80 تعداد واحد های توانبخشی در دانشگاه های علوم پزشکی از 936 به 1679رسيده است که رشدی معادل 22 درصد داشته است و به نظر می رسد( جدول شماره 8) اصلا رشد خوبی نيست به تعبيیر اين رشد سالی 5 درصد بوده است!!! انتظار می رود دانشگاه های علوم پزشکی کمی بيشتر به اين حوزه بپردازند...

اگر خاطر دوستاني که يادداشت هاي روزانه ام را دنبال مي کنند باشد اوايل امسال مطالبي را در مورد فيلم " من سام هستم" نوشتم وهمچنين يک مقاله در اين زمينه داشتم که تحت عنوان " من سام هستم ، ميخواهد بگويد من انسان هستم " در روزنامه ايران به چاپ رسيد.


امروز روزنامه جام جم هم مطلبي دارد در مورد همين فيلم با عنوان " تمام آسمان براي بچه ها" که سرکار خانم نيک نژاد از زاويه رفتار شناختي به آن نگريسته اند. فيلم بواقع از آندسته فيلم هاي ماندگار است که من هم مثل ايشان معتقدم حرف هاي تازه اي براي گفتن دارد و قبلا هم توصيه بديدن آن کرده ام .

اميدوارم اينگونه نگاه هاي انساني بويژه درمورد کودکان و بزرگسالان کم توان ذهني در سراسر دنيا از عمق و وسعت بيشتري برخوردار شود...

امروز در دانشگاه ازاد اسلامی جلسه دفاع پايان نامه سرکار خانم " ايران " برگزار شد. ايشان که که دانشجوی رشته " روانشناسی کودکان استثنائی " هستند پايان نامه خود را تحت عنوان " بررسی ميزان آگاهی والدين کودکان دارای معلوليت نسبت به حقوق معلولين " انتخاب و با راهنمائی اينجانب به پايان رساندند. چند ويژگی به نظر اين کار داشت که در اينجا بيان می کنم. اولين آن به شخص خانم ايران برمی گردد. ايشان خود دارای معلوليت جسمی هستند. برای من همکاری و آشنائی با ايشان بسيار ارزنده بود براستی که تلاش و اتکاءبه نفس و صبر ومقاومت را در ايشان بخوبی می توان سراغ گرفت. آنچه من در طول قريب به يکسال تلاش ايشان شاهد بودم در بسياری ديگر از پايان نامه هائی که دانشجويان سالم تهيه کردند ، اصلا مشاهده نکردم. ويژگی بعدی موضوع مطالعه است که در مورد " حقوق خاص معلولين " مطالعه ای ميدانی با اين حجم صورت نگرفته است که اين خود نخستين نمونه بود وآنچه ايشان بخصوص در فصل دوم کارارائه کرده اند مطمئن هستم مرجع قابل استفاده ای برای کارهای دانشجويان و محققين آينده خواهد بود. از سوی ديگر اغلب مطالعات تنها به يک گروه خاص از معلولين و والدين آنها پرداخته بود که ايشان هر چهار گروه نابينا ، ناشنوا ، جسمی حرکتی و کم توانان ذهنی را در کار دخيل نموده بودند. نتایج ارزنده ای که بدست آمده است بسيار جالب هستند . اميدوارم بزودی بتوانيم مقاله ای از آنرا در سايت قرار دهم اما فقط يک نکته را نقل کنم که جالب است و آن در مورد منابعی است که والدين برای کسب اطلاع در مورد ناتوانی کودکشان استفاده کرده بودندو آن عمدتا" عبارت بود از ساير والدين و نقش رسانه های عمومی همچون صدا وسينا کمتر از ده درصد بوده است!!!
و ويژگی آخر همزمانی دفاع ايشان و " روز جهانی کودک " است که در مطلب شب قبل به نوعی بدان پرداخته بودم. آنچه طرفداران حقوق کودک به طور دائم از آن دم می زنند همانا وضعيت حقوقی کودکان است که فکر می کنم اگر حقوقی هم برای کودکان معلول قائل شويم امثال اين پايان نامه می تواند بسيار راهگشا باشد... برای ايشان آروزی موفقطت بيشتر دارم...

فرارسيدن ماه معظم شعبان و ايام ولادت بزرگان دين بويژه سرور آزادگان جهان " حضرت امام حسين (ع) " را به همه دوستان و هم ميهنان تبريک و تهنيت عرض می کنم.

خب دوست عزيزم جناب آقای بنی هاشمی موضوعی را دروبلاگ " توانبخشی ايران " مطرح کرده اند " که امروز روز جهانی کودک است ولی هيچ خبری از کودکان معلول در اين ميان مطرح نيست". عرض می کنم که بواقع کسی با معلولين بزرگسال هم کار ندارد چه برسد به کودکان معلول !!! اين را در دورانی هم که در بهزيستی بودم بارها به مسئولين مختلف عرض می کردم. حتی همين دفتر يونيسف در تهران هم متاسفانه آنطور که بايد وشايد به اين موضوع اهميت نمی داد- البته قصدم اين نيست که بخواهم همه فعاليت های آنها را زير سوال ببرم- از نهادهای داخلی هم که بگذريم!!! خب در امور اجرائی بايد در زمينه مسئله ای کار کنی که موضوع آن مورد توجه باشد وبتوان با آن پول و امکانات گرفت و محلی را آذين بست و نمايشی راه انداخت و روزنامه ها - البته صفحه حوادث - را پر کرد که همين چند هزار دختر فراری و همين جند هزار کوک خيابانی - البته به زعم آقايان ، والا بنده آنها را کودک خيابانی به آن مفهوم که در ادبيات اجتماعی بويژه در کشورهای آمريکای حنوبی مطرح است ، نمی دانم - مهمترين مسائل جامعه هستند و آنوقت است که شما در سازمانی که متولی رسيدگی به همين قشر معلول است ملاحظه خواهيد کرد که بواسطه مسائلی که ذکر کردم و بدنبال آن بهره برداری سياسی وشايد هم عدم تخصص کافی در مورد مسائل معلولان - چون حرف زدن درمورد مسائل اجتماعی نظير کودکان خيابانی و دختران فراری و شايد هم معتادين به نظر می آيد اصلا" نياز به تخصص نمی خواهد ، البته دليلش را خبرگان می دانند- رسيدگی به تعداد فراوان عزيزان معلول تحت اشعاع قرارمی گيرد و همه چيز به همین چند هزار نفر ختم می شود. کار به جائی می رسد که ناگهان امر میشود همه کارهای سازمان راهم اگر برای حل اين قضيه راکد بگذاريم ، رواست. خب صلاح کار خويش خسروان دانند، اما هنر دراين است که بتوانيم حقوق تمام مخاطبين و خدمت گيرندگان را محترم شماريم و آنچه حق آنان است براي ايشان روا داريم.ازجمله همين روز جهانی کودک که اگر قبول داشتيم معلولين هم دورانی را بنام کودکی دارند که با سخت ترين شرايط آنرا طی می کنند آنوقت می پذيرفتيم که در اين جشن ها به آنان هم سهم بدهيم. فاصله همه ما با معلوليت بسيار اندک است.....

روزنامه ايران امروز خبري داشت با عنوان " کوه کفش " .مطلب اين بود که به دعوت " سازمان بين المللي حمايت از معلولان " مردم پاريس در يک اقدام نمادين با گذاشتن کفش هاي خود درمقابل شهرداري اين شهر خواستار جلوگيري از توليد و بکارگيري " مين هاي ضد نفر "در جهان شدند. همانطور که مي دانيد در کشورهاي درگيربا جنگ موضوع مين ها و بويژه پاکسازي مين مسئله مهم و پيچيده اي است. در اين کشور ها همه روزه تعداد زيادي از مردم بويژه مردم روستائي دچار حادثه مي شوند که اگر جان سالم بدر برند، معلوليت دائمي براي آنان رخ خواهد داد. کشور ماهم جزء مناطقي از جهان است که با اين موضوع در مناطق جنگي روبرو ست و عليرغم تالش هاي شبانه روزي ارتش و سپاه هنوز بسياري از مناطق آلوده است. اميدوارم روزي را شاهد باشيم که آنچه ديروز فرانسويان خواستار شدند به طور کامل در دنيا انجام شده باشد....


اين روزها هنوز بحث سالمندان داغ است و می توان بازهم در مورد آنان سخن گفت. مطلبی را در سايت " بلاغ " که يکی از سايت های خوب اسلامی وبسيار پربار است ديدم که به نظرم آمد در اينجا آنرا بنويسم تا دوستان هم با مراجع به آن بتوانند استفاده کنند. به هر صورت انتظار مردم برای بهبود وضعيت سالمندان موضوعی مهم است و با توجه به رشد سريع جمعيـت سالمندان اميد می رود که تدوين برنامه جامع سالمندان که در برنامه سوم توسعه برعهده سازمان بهزيستی قرار داده شده است با جديت بيشتری پيگيری شود . ضمن آروزی توفيق برای اين دوستان اميدواريم همه دست اندر کاران در اين زمينه کمک و همکاری لازم را به عمل آورند....


سالروز مبعث بزرگ پيامبراسلام ، حضرت ختمی مرتبت ، محمد ( ص) را به حضور همه دوستان و هم ميهنان تبريک و تهنيت عرض می کنم.

متاسفانه به نظر می رسد از صبح امروز سرور- server- شرکتی که سايت خود را از آنجا تهيه کرده ام دچار اشکال شده است و به همين دليل امکان سرزدن به ای - ميل ها را نداشته ام و نيز امکان بروزرسانی مطالب سايت را هم ندارم. بنابراين از همه دوستام خواهشمندم تا اطلاع بعدی نامه ها و ای - ميل ها را به آدرس قبلی یعنی mokamali@msn.com ارسال نمايند ....

چند تن از دوستان علاقمند به مسائل فرهنگی معلولان با مساعدت های جناب اقای رمضانپور معاونت محترم فرهنگی وزارت ارشاد سرگرم ايجاد يک موسسه فرهنگی در اين زمينه هستند که قرار است من هم کمک کنم. انشاالله خبرهای بيشتر را بعدا" به استحضار دوستان می رسانم.....


خوشبختانه با تلاشی که در دوسال گذشته برای ثبت روزهای جهانی در تقويم رسمی کشور داشتيم ، بالاخره اوايل سال گذشته از سوی شورای فرهنگ عمومی مصوبه آن ابلاغ شد . امسال شاهديم که دراين زمينه برخورد رسانه ها و سايرين بهتر از قبل بوده است. هم در روز جهانی ناشنوايان و بويژه در مورد روز جهانی سالمندان موضوع بشکل مناسبی طرح شده است تا جائيکه امروز شاهد مصاحبه جناب آقای نيری سرپرست کميته امداد بودم که در مورد خدمات آن نهاد به سالمندان سخن می گفت . البته همچون هميشه ارقامی که ارائه می کنند بالاست ولی مطمئنا" آنچه در مورد طرح شهيد رجائی گفته اند صحت دارد که چيزی حدود 700000 نفر آن خدمات را دريافت میکنند . اما نکته من حضور فعالتر اين کميته دربحث سالمندان و روزجهانی سالمند است که اميدوارم خير باشد. روزنامه ها و صدا وسيما هم به تناسب به موضوع پرداختند که روزنامه ايران گزارش روز خود را باعنوان "واپسين روزهای زندگی سالمندان به سختی می گذرد " احتصاص داده بود که داريوش آرمان آنرا نوشته است. در روزنامه جام جم هم از قول آقای دکتر دلاور نقل شد که " برای 4/5 ميليون نفر سالمند سه نفر پزشک متخصص داريم که خب الحمدلله نسبت به سال پيش که مصاحبه ای داشتم و آنرا يک نفر ذکر کرده بودم رشد قابل ملاحظه ای داشته ايم. يکی از اين پزشکان هم سرکار خانم دکتر مقصود نيا هستند که از اواخر سال گذشته بعد از بازگشت به ايران دردانشگاه علوم بهزيستی و توانبخشی مشغول شده اند و با تلاشی فراوان و درخور امروز شاهد بوديم که کنگره بررسی مسائل سالمندی را با دعوت برخی استادان فرانسوی سامان دادند. به هر صورت اميدوارم همه تلاش کنيم تا قبل از اينکه ناگهان مشکل سالمندی به صورت وسيعی دامنگير جامعه شود بتوانيم آنرا به صورتی مناسب هدايت کنيم تا همانطور که کوفی عنان دبيرکل سازمان ملل در پيام امسال خود گفته است : " سالمندی برای دنيا مسئله نيست، بلکه دستاورد است " ، ما هم از آن بخوبی بهره برداری کنيم....