ميلاد حضرت علی (ع) و روز پدرمبارک باد


فرخنده زادروز ميلاد مظهر عدالت و تقوا و روز پدر را به همه دوستداران او تبريک و تهنيت عرض می کنم. مثل روز مادر به همه عزيزان يادآور می شوم که قدر پدر را همچون مادر بدانيد که در نبود او بويژه در چنين ايامی انگشت حسرت به دندان خواهيد داشت....

ِک طلا، يک نقره و يک برنز

اگر کسی بخواهد خبر بدهد مثل من نبايد خبر سوخته بدهد. به همين خاط چون ديشب دسترسی به اينترنت نداشتم و خبر قهرمانی هادی ساعی به نوعی سوخته بود ، صبر کردم تا امشب که دقايقی قبل کار عليرضا رضايی هم تمام شد و ديگر میشد در اينجا تحت عنوان بالا مطلب نوشت. البته خبر را می دانيد و کار خوب يوسف کرمی هم که با برنز تمام کرد راحتما مشاهده کرده ايد. آنچه در اين مجال کوتاه به ذهنم می رسد آن است که در اين چهره هايی که صاحب مدال شدند نوعی از اراده را به تمامی در چهره آنان می توانستيد ببينيد . چيزی که در چهره مثلا حاجی زاده يا دبير ديده نشدو سايرين. نکته ديگر که می توان اشاره نمود کار بزرگ عليرضا رضايی است . به نظرم فوق انتظار ظاهر شد و به حق خود رسيد ، هرچند که گاهی اينگونه به نظر می آيد که کسی که مدال نقره می گيرد گويا کاری نکرده است - اين شايد بخاطر باختی است که در مسابقه نهايی نصيب او می شود - ولی فردی که مقام سوم را کسب می کند چون مسابقه اش را می برد کاری درخور انجام داده است ، ولی بايد صادقانه به تمام مسابقات قبلی او برگشت و بدانها نگريست که چگونه او مقتدرانه تمام آنها را با پيروزی پشت سر گذاشته است.
به هر شکل اينگونه مطالب زياد است و بايد همگان بنويسند - گاهی فکر می کنم چرا من هم بايد در اين موارد بنويسم - تا چراغی برای آينده شود و درسی برای ديگران که در زمانهای آينده با تاءسی بدانها از اشتباهات هرچه بيشتر کاسته شود....

اولين طلا


خب نمی شود از مدال طلای حسين رضا زاده گذشت و از آن در همين فرصت چيزی ننوشت. همانطور که خيلی ها معتقدند بواقع رضا زاده يک استثناء است و استثنايي که خود او آفريده است . مقايسه اش کنيد با آنان که برای خود دايم درحال دليل تراشی هستند و آسيب ديدگی که چنين است و چنان و او همچنان بدون حاشيه تنها به قهرمانی می انديشيد و عاقبت هم بدين مهم دست يافت. او می تواند برای همه نوجوانان و جوانان ورزشکار الگوی مناسبی باشد . اميد که روش او در ساير موارد هم درنظر گرفته شود و بتواند راه های تازه ای رابرای قهرمانی ورزشکاران ما پيش رو قرار دهد....

بام كوچك استادان دانشگاه

روزنامه ايران ديروز و امروز گزارش نسبتا" مفصل و کاملی داشت از وضعيت معيشتی اعضای هيات علمی دانشگاههاتحت عنوان " بام كوچك استادان دانشگاه "... برای خيلی ها اين اين تصور وجود دارد که وضعيت استادان دانشگاهها بسيار مطلوب است به همين جهت توصيه می کنم دوستان نگاهی به اين گزارش داشته باشند و ببنند که متاسفانه جايگاه معلم دانشگاه در اين وضعيت تا کجا پايين آورده شده است. مطلع گزارش را هم دراينجا می آورم: " حقوق يك عضو هيأت علمى دانشگاه و مؤسسات آموزش عالى و پژوهشى، رتبه استاديارى در آخرين سال پيش از انقلاب حدود ۱۵۰۰ دلار بود ولى امروز اين ميزان در خوشبينانه ترين حالت به ۲۲۰دلار مى رسد كه نشان از كاهشى حدود ۷۰۰ درصد دارد؛ شايد اين يكى از علت هايى باشد كه سبب شده از ۵۸۰ نفر عضو هيأت علمى دانشگاه شيراز در سال تحصيلى ۵۷ـ۵۶ اكنون تنها ۲۳‎/۳ درصد آنان به تدريس در دانشگاه پايبند بمانند."
تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل....

عکاسی نابينايان در صفحه بامعلولين روزنامه اطلاعات

صفحه با معلولين روزنامه اطلاعات در شماره اين بار خود خبر مهمی را درج کرده است که نابينايان هم می توانند عکاسی کنند. سرکار خام مهوش سپهر که در همين صفحه از او بارها در زمينه آموزش نقاشی به نابينايان ذکر کرديم ، خبر از اختراع دستگاهی ويژه برای اينکار داده اند. اميدوارم شاهد هنرنمايی نابينايان در اين مورد باشيم.ساير مطالب اين شماره خبری از شرکت پکتوس است که به ارائه سيتم نرمافزاری کتابخانه سپيد برای جستجو در کتابخانه های نابينايان پرداخته است و يک مقاله در مورد صداهايی که به شنوايی آسيب می رساند و داستان زکی و ناصر اقتباس شده از کتاب امداد معلولين...

انجمن های غيردولتی

بخاطر دارم که در هنگام فعاليت در حوزه توانبخشی سازمان بهزيستی بر مسئله تشکل های غير دولتی بسيار پای فشردم و تلاش کردم تا به طرق مختلف آنها رااز انزوا خارج سازم و در متن امور قرار دهم. یکی از آخرين کارهايی که در اين زمينه توانستيم انجام دهيم تعيين نماينده ای از تشکلها در کميته توانبخشی مراکز هماهنگی برای پرداخت و ارائه کمکهای نقدی وغير نقدی بود. البته شايد مهمترين کاری که انجام شد ايجاد يک دفتر مستقل تحت عنوان " دفتر مراکز غيردولتی توانبخشی و جوامع معلولين " در تشکيلات حوزه توانبخشی بود که متاسفانه با تغييرات اخير گويابرچيده شد. احساس من اين است که اگر خواستار تغيير اساسی در آگاهی ها و نگرشها جامعه و بدنبال آن تغيير در عملکرد آنان نسبت به معلولان هستيم راهی جز تقويت اين مجموعه ها نداريم. امروز فرصتی دست داد تا در شهرری مهمان اعضای هيات مديره " انجمن حمايت از معولان شهرری " باشم که باعث خوشوقتی برايم بود. گروهی از افراد دارای معلوليت و والدين برخی از کودکان دارای معلوليت با همکاری دوست خوبم جناب آقای اميرانی ، معاون محترم توانبخشی بهزيستی ری اين انجمن را تشکيل داده اند که جای تقدير دارد. حس می کنم بسياری از صحبتهايي که در ميان ناباوری بعضی از دوستان از توانمندی مردم و معلولان عزيز برای تشکيل انجمن ها میزدم ، اينک انجام آنها را شاهد هستم . برای دوستان عرض کردم که اين زمان را با زمانی مقايسه کنيد که يکی از عزيزانم که معاون توانبخشی يکی از استانها در ابتدای ورود من به بهزيستی در سال 71 بود ، می گفت در آنزمان که شما می پرسيديد انجمن های معلولين کجا هستند ما می گفتيم اينها مشتی افراد شرور و پر سروصدا هستند که مزاحمند و ما پای آنها را از بهزيستی بريده ايم.امااينکه حرکتی مناسب را برای رسيدن جوامع غيردولتی به جايگاهی که شايسته آن هستند شاهديم. هرچند ممکن است اين مهم مدتی به طول بيانجامد ولی مجموعا حرکتی رو به جلو را شاهد هستيم. برای اين دوستان و همه آنانی که در اين راه قدم برمی دارند آرزوی توفيق دارم ....

مجموعه اسلايدهای درس " مهارتهای غيرکلامی"

مدتی است به دوستانی که در کلاس درس " مهارتهای غيرکلامی " در جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران حضور دارند ، قول قراردادن اسلايدهای چندجلسه اول کلاس را در سايت دهم. فرصتی مهيا نشد تا امشب که مجموعه آنها را در اينجا قراردادم. اميدوارم مورد استفاده ايشان قراربگيرد

هنر درمانی

اینکه آيا کاربرد اين عبارت صحيح است يا نه ، خيلی به مطلبی که اشاره می کنم شايد مربوط نباشد. ليکن امروزه و در سالهای اخير کاربرد آن روز بروز افزايش يافته است و در ابعاد مختلفی مورد استفاده قرار گرفته است. در زمانی هم که در بهزيستی بودم هموراه مشوق برخی از دوستان دست اندرکار هنربه حضور در اين عرصه بودم .از جمله اين همکاران سرکار خانم فخری کارشناس حوزه توانبخشی سازمان بهزيستی بودند که بواقع در زمينه بکار گيری هنر برای عزيزان دارای معلوليـت گامهای خوبی برداشتند. امروز در روزنامه ايران مطلبی تحت عنوان " هنر در عرصه توانبخشى معلولين " نوشته اند که می تواند کمی اين مبحث را باز و روشن کند. بدوستان علاقمند توصيه می کنم مطالعه کنند.

ميلاد حضرت زهرا (س) مبارک باد

فرارسيدن ميلاد و روز زن يا بهتر بگويم روزمادر را به همه دختران ، خانمها ، همسران و بويژه مادران عزيز تبريک می گويم. معتقدم همه روزها متعلق به اينان و بخصوص مادران است آنانکه هنوز گرمی دستان مادر را می توانند احساس کنند قدر بدانند که چون نباشد حسرت اين لحظه های بدون او را سخت تحمل توانند کرد. خداوند همه مادرانی که اينک در قيد حيات نيستند را همانطور که وعده داده است مورد مغفرت قراد دهد و در جايگاه واقعيشان در بهشت متنعم سازد. آمين ....

اینجا اشک هم ماتم می گیرد ...-- گزارش دیدار با کودکان معلول مجتمع آموزشی - توانبخشی بهار


خبرگزاری مهر ، گزارش نستا مفصلی از مرکز روزانه توانبخشی کودکان ذهنی بهارتحت عنوان " اینجا اشک هم ماتم می گیرد ... " تهيه کرده است و آنرا در سايت خود قرار داده است. عنوانی که در ابتدا آمده است ، عينا" ازآن خبر گرفته ام ، هرچند برخوردی اينچنينی را قبول ندارم . مسايل زيادی در گزارش موجود است که بيشتر همکاران بهزيستی بايد پاسخگو باشند ولی درد اصلی و تم اصلی گزارش همان موضوع " يارانه " است که متاسفانه گويا هنوز به جايي نرسيده است و سازمان بهزيستی و مديريت بر سر آن با معلولان و مراکزی که به آنها خدمت مي دهند ،فکر می کنم شوخی می کنند. توصيه می کنم گزارش را بخوانيد شايد شما هم معتقد شويد اشک ماتم گرفته است....

هفتمین کنگره بينايي سنجی ايران

ديروز صبح " هفتمین کنگره بينايي سنجی ايران " در سالن همايشهای رازی برگزار شد. بنا بدعوتیکه از سوی همکار عزيزم جناب آقای دوستدار ، دبير محترم اين کنکره داشتم در آن شرکت کردم. البته انتظار حضو ردوستان بيشتری را داشتم که خب به نسبت، سالن برگزاری کمی خلوت به نظر می آمد. از بحثهايي که در جلسه افتتاحيه بود حس کردم در بين اين دوستان هم گويا تفاوت سليقه ها به برخی اختلافات انجاميده است که نتيجه آن در چنين جلساتی و با عدم حضور برخی مشخص می شود. احساس می کنم که ما ، افرادی که بعنوان تحصيلکردگان جامعه و به قولی روشنفکر ادعاهايي هم داریم ، اينگونه دور از گفتگو و تفاهم هستيم ، واقعا برای جامعه چه ارمغانی می توانيم داشته باشيم . اميدوارم که اين مباحث د رمحيطهای علمی و به شکل طلبگی هر چه زودتر حل شود و بيش از اين سرمايه هايی که می توانند در جهت توسعه بکار گرفته شوند ، صرف تخريب و بازسازی مجدد نشود

صفحه با معلولين روزنامه اطلاعات


امروز هم روزنامه اطلاعات صفحه " با معلولين " خود را منتشر کرد. سه مطلب اصلی در این صفحه به چاپ رسيده است که عبارتند از: " استثنايی های ايران مقامات سوری را حیرت زده کردند" که شرحی است از حضور عزيزان معلول در سوريه و حضورشان در مجمامعی که با استقبال و حیرت سوری ها ازجمله همسر رئيس جمهور سوريه همراه بوده است. البته اين موضوع از جمله نقاط مثبتی است که برای بهبود نگرش مردم و بويژه مسئولان معتقدم در سطح وسيعی بايد به نمايش گذاشته شود.دوم مقاله است از يک دوست نابينا که به موضوع " طنز يا تخريب " در سيما پرداخته است که متاسفانه هميشه برای خنداندن ، همچون 30 تا 50 سال قبل از تخريب شخصيت فرد معلول استفاده می شود. و مطلب سوم هم خبری است از اينکه بعد از موفقيت نمايش " و اما انسان " که پيش از اين هم بارها در مورد آن نوشته ام بزودی آقای ميرنصيری کارگردان توانای تاتر نمايشنامه رستم وسهراب را با معلولان هنرمند بروی صحنه خواهد برد. من خبر را قبلا از آقای ميرنصيری شنيده بودم و از همين حالا به دوستان توصيه می کنم حتما وقت بگذارند و به تماشای آن بنشينند. برای آقای ميرنصيری هم آرزوی توفيق بيشتر دارم...