در دانشگاه کاليفرنيا قسمتی وجود دارد بنام مرکز آمار ناتوانی يا معلوليت .مقالات و اطلاعات خوبی در آنجا قرار داده اند که بسيار مفيد است ؛ببينيد....

ديروز به دعوت همکاران در سازمان آموزش و پرورش استثنائی در جمع معلمان تلفيقی آموزش و پرورش استثنائی شرکت ودر مورد ديدگاه ها و سياست های حوزه توانبخشی سازمان بهزيستی صحبت کرديم.آموزش تلفِيقی يکی از کارهای خوب آن سازمان است که آغاز شده است و سرگرم صحبت هستيم تا بتوانيم در اين زمينه به آنها کمک کنيم که جلسه ديروز در همين راستا بود.معلمين تلفيقی کار حمايت از آموزش دانش آموزان استثنائی را در مدارس عادی برعهده دارند و مطرح می کردند که بچه ها نيازهائی دارند که بايد بهزيستی کمک نمايد و اميدوارم در طی يک تفاهم نامه که با آن سازمان امضا خواهيم کرد اين امر محقق خواهد شد.برای همين لازم است همه ما؛ بويژه معاونين توانبخشی در استانها کمک نمائيم تا اين کار با سرعت و کيفيت مناسبی انجام شود.گزارش ها نشان ميدهد ظرفيت آموزش و پرورش عادی ما برای انجام اين کار بسيار بالاست و انجام آن دور از دسترس نخواهد بود.اگر ما بتوانيم عليرغم باور عمومی که به عدم امکان کار جمعی وتيمی در ايران وجود دارد ؛ همکاری درون وبين بخشی را تقويت و به مرحله انجام برسانيم وضعيت بهتری را برای دانش آموزان استثنائی رقم خواهيم زد......

يک خبر خوب هم از اقدام راه آهن برای ارائه خدمات به معلولان در ايستگاه راه آهن تهران در روزنامه اطلاعات به چاپ رسيده است که جای خوشوقتی دارد البته ما سابقه پيگيری اين موضوع را در راه آهن داريم و اميدوارم اين کار فتح بابی باشد برای توسعه اين اقدام در همه ايستگاه های راه آهن در ايران.............

صفحه با معلولين روزنامه اطلاعات امروز بيشتر به درگذشت مرحوم استاد محمد رضا نامنی پرداخته است.مطلب عمده و اصلی آن ره آورد مصاحبه سرکار خانم نگين حسينی است با همسر استاد سرکار خانم شهره فلاح کسمائی که بسيار خوب پرداخته شده است وتبديل به متنی تاثير گذارواحساسر برانگيز از يکسو وکاری حرفه ای درارائه گزارش مصاحبه از سوی ديگر شده است ؛ توصيه می کنم بخوانيد.

قبلا در مورد سايت independentliving با شما صحبت کرده بودم .امروز که آنرا نگاه می کردم صفحه ای را در آن ديدم که مجموعه مقالات آن سايت را برحسب نام نويسنده مرتب و در يک صفحه آورده است. فهرست مقالات نشان می دهد مقالات بسيار ارزنده ای در آن وجود دارد .توصيه می کنم حتما اين صفحه را ببينيد.....

امروز در شهر فشم در شمال تهران که جزبخشداری رودبار قصران است آغاز برنامه توانبخشی مبتنی بر جامعه بود. این از جمله شهر های اول در استان تهران است که به طرح cbr می پيوندد البته بعد از اينکه در 49 شهر ديگر طرح آغاز شده وبه مراحل بعدی خودش رسیده است. خب تهران است وهزاران مشکل سر راه. اما جای اميدواری است که با مساعدت خوبی که شبکه بهداشت و درمان و بخشدار محترم می کنند انشاالله شاهد پيشرفت سریع طرح خواهيم بود.دوستان ما در بهزيستی منطقه شمال و ستاد گسترش cbr نهايت تلاش خودشان را برای بهبود وضعيـ خدمات به معلولان منطقه بکار خواهند گرفت...

امروز در سايتی که می توان به دنبال اسامی و آدرس های سايت های مختلف گشت؛ نام بهزيستی را جستجو می کردم خوشبختانه به دو پايگاه برخوردم که به تازگی ايجاد و در حال راه اندازی هستند.اول بهزيستی خراسان که البته احتمالا مدت بيشتری از عمر پايگاهش می گذرد ولی هنوز خيلی کار دارد و دوم بهزيستی منطقه شمال تهران که فقط لوگوی صفحه اول آنها آماده است. اما نکته مهم برای من راه اندازی سايت است و مطمئن هستم بزودی صفحات آنها تکميل خواهد شد.همين که فرهنگ استفاده از اينترنت در بهزيستی آنهم استانها و شهرستانها مطرح و جا بيافتد مهم است واين نويدی است برای حرکت جدی در جهت استفاده از فن آوری های نو برای بهبود وضعِت ارائه خدمات توانبخشی به معلولان جامعه.....

خاطرتان باشد ازيافته های طرح سنجش برخی نمونه ها را ذکر کردم به اين دو جدول يا مجموعه ايلاعات هم نگاه کنيد جالب است...


ميانگين قد و وزن كودكان (دختر و پسر) بر حسب وضعيت سواد مادر

وضعيت سواد مادر وزن دختران وزن پسران قد دختران قد پسران
بي سواد 89/17 52/18 02/112 92/112
خواندن و نوشتن 98/18 66/18 30/112 60/113
ابتدائي 31/18 95/18 11/113 02/114
راهنمائي و سيكل 83/18 39/19 00/114 95/114
ديپلم 33/19 39/19 02/115 00/116
فوق ديپلم 37/19 80/19 08/115 02/116
ليسانس 83/19 27/20 85/115 75/116
فوق ليسانس و بالاتر 73/20 19/19 68/116 53/117

ميانگين قد و وزن كودكان (دختر و پسر) بر حسب وضعيت سواد پدر

وضعيت سواد پدر وزن دختران وزن پسران قد دختران قد پسران
بي سواد 89/17 59/18 98/111 04/113
خواندن و نوشتن 89/17 74/18 34/112 79/113
ابتدائي 25/18 24/19 93/112 71/114
راهنمائي و سيكل 63/18 62/19 70/113 62/115
ديپلم 20/19 56/19 58/114 42/115
فوق ديپلم 96/18 97/19 60/114 42/115
ليسانس 32/19 38/20 05/115 03/116
فوق ليسانس و بالاتر 84/19 19/19 67/115 59/116



نامه يکی از ايرانيان مقيم آمريکا را در مورد برخی فعاليت ها برای دانش آموزان نابينا در ايران دريافت کردم که در جای خود بدان خواهم پرداخت اما آدرس يکی از مراکز غير دولتی و خيريه را هم که دوستان ايرانی آنرا راه اندازی واداره می کنند در نامه بودکه مناسب ديدم آنرا معرفی کنم .خودتان به سايت بنياد کودک سر بزنيد و بيشتر با دوستان آشنا شويد.انشاالله موفق باشند.....

ديشب به علت شرکت در مراسم هشتمين سالگرد انتشار روزنامه ايران و برگشت دير هنگام موفق به نوشتن يادداشت خود نشدم. برای ما در حوزه توانبخشی سازمان بهزيستی کشورروزنامه ايران با ساير نشريات کمی فرق دارد و آنهم به خاطرروزنامه " ايران سپيد " است. من در همان زمان هم گفتم گه اين يک "اقدام شجاعانه " بود که جناب وردی نژاد و همکارانشان بخصوص آقای ضيائی مدير مسئول وقت ايران انجام دادند. "ايران سپيد" نشريه ای به زبان بريل و برای نابينايان است که در خاورميانه نمونه ديگری نداريم و برای چامعه ايران و نابينايان ايرانی منتشر می شود؛ البته دوستان ما در مرکز نابينايان رودکی هم کار چاپ آن را انجام می دهند و تقريبا همه نشريه را ما برای نابينايان مشترک شده ايم. اين همکاری با وضعيت نسبتا خوبی ادامه دارد و اميدوارم گسترش بيشتری پيدا کند.به هر صورت سالروز تولد "ايران" مبارک باشد.....

چنانچه خاطرتان باشد چند روز پيش در همين يادداشت‌ها از كار ارزنده ‌سازمان آموزش و پرورش استثنائي در مورد انجام طرح «سنجش دانش آموزان» قبل از ورود به مدرسه نوشتم. خوشبختانه اين کار بزرگ همه ساله توسط دوستان و همکاران سازمان فوق و با همکاری بهزيستی بخصوص همکاران حوزه توانبخشی به انجام می رسد.البته بايد از نقش والدين عزِيز هم که در گرمای خرداد و تابستان مشکلات آنرا تحمل می کنند ياد کرد.آنچه من شاهد هستم اين است که هر سال برکيفيت کار افزوده می شود ؛هر چند دوستان برای افزايش کميت و بالا بردن تعدادافراد تحت پوشش به لحاظ جغرافيائی و بويژه پوشاندن نقاط روستائی نيز تلاش کرده اند.ازجمله نکات خوب در سالهای اخيرتنظيم خوب اطلاعات آماری حاصل از انجام طرح می باشد ؛که لازم است نهادهای در گير با مسئله از اين حجم عظيم اطلاعات بخوبی استفاده نمايند.در جلسه اخيری که در دفتر جناب آقای قدمی ؛رياست محترم سازمان آموزش و پروش استثنائی برگزار شد جزوه ای در مورد اطلاعات تجزيه و تحليل شده سال جاری در اختيار قرار گرفت .در اينجا چند نمونه ازنتايج مهم و قابل ذكر كه ممكن است مورد استفاده برخي دوستان باشدو از همين جزوه‌‌ ‌استخراج كرده‌ام؛ذكر مي‌كنم . لازم می دانم از زحمات جناب آقای دکتر طلوعی مديريت محترم مرکز پيشگيری و سنجش اين سازمان که زحمت اصلی را بردوش دارند صميمانه تشکر و تقدير نمايم.
كل جمعيت بررسي شده: 855278نفر
دختر: 414015نفر(8/48%)، پسر: 434799 نفر(2/51%)
ميانگين سن پدران: 4/37، ميانگين سن مادران 7/32
نسبت خويشاوندی والدين: 2/69 درصد ندارند، 8/31درصد دارند
نحوه زندگي كودك: 2/98 درصد با والدين، 2/1درصد با مادر، 3/0درصد با مادر و 3/0 درصد باديگران
وضعيت واكسيناسيون: 9/99 طبيعي عادي، 1/0 درصد غير طبيعي (منظور انجام ناقص است)
بيمه درماني: 4/48 درصد دارند، 6/51 درصد ندارند
سابقه رفتن به مهد كودك: 8/56 درصد ندارند ، 2/43درصد دارند
ميانگين قد: دختران 57/113 سانتي‌متر، پسران 54/114 سانتي‌متر
ميانگين وزن: دختران60/18 کيلوگرم، پسران 19/19 كيلوگرم
وضعطت نابينائي در ارزيابي اوليه: 8/95درصد عادي، 4/3 درصد دارای مشكل و نيازمند بررسي تخصصي
وضعيت شنوائي در ارزيابي اوليه: 2/97 درصد عادي،‌ 2/1 درصد دارای مشكل و نيازمند بررسي تخصصي
وضعيت آمادگي اوليه در ارزيابي اوليه: 10/94 درصد عادي، 4/4درصد دارای مشكل و نيازمند بررسي تخصصي
نمره آزمون آمادگي در رابطه با سابقه رفتن به مهدكودك:
آنها كه مهد كودك رفته‌اند: 41/44
آنها كه مهد كودك نرفته‌اند: 63/39
نمره آزمون آمادگي تحصيلي و وضعيت زبان گفتاري:
آنها كه يك زبانه هستند 35/42 و آنها كه دو زبانه هستند 2/40
نمره آزمون امادگی تحصيلی با توجه به رتبه کودک در خانواده:
فرزندان اول 98/42، دوم43/42، سوم45/41، چهارم 43/40، پنجم7/39، ششم7/38،
دو جدول جالب توجه هم باقی می ماند که روزهای آينده ارائه می کنم...

امروز 29 دی ماه و روز هوای پاک اعلام شده بود.خب مثل خيلی از برنامه های ديگر که ما هم انجام می دهيم من عنصر آگاهسازی رو در اين گونه برنامه ها قويتر می بينم تا اينکه مثلا امروز يکهو هوا پاک بشه.! از صبح به اين فکر بودم امشب تو يادداشت ها کمی در ايِن مورد بنويسم ديدم خيلی در موردش صحبت شده و می شود يکدفعه به دليلی ياد سرزمين اِيران افتادم که چقدر زيبا و بزرگ است و امروز ما نادانسته بيشترين آسيب ها را بدان وارد می کنيم از جمله همين آلودگی های زيست محيطی را... و چقدر کم آنرا می شناسيم.خب شروع به تايپ کردم اين شد که می بينيد....
ايران سرزمين همه فصل هاست.رنگين کمون طبيعت ؛که همه زيبائيهای دنيا رو يه جا توی خودش جا داده.الان که ما توی تهران از سرمای زير صفر می لرزيم خيلی ها توی کيش و بندرعباس دارن توی آب دريا شنا می کنن ؛خيلی ها توی هوای بهاری خوزستان سوار بلم میشن و ميرن ماهيگيری ؛خيلی ها در برف دو سه متری اردبيل؛ توی خونه شون ؛زير کرسی خوابيدن ؛خلاصه هر کسی توی اين کشور بزرگ ؛داره يه فصل سال رو می بينه واين طبيعت متنوع خيلی منحصر بفرده؛ اما افسوس که هرگز نخواستيم با اين طبيعت آشنا بشيم ؛ بشناسيمش ؛تاريخچه اونو بدونيم ؛ ويژگی هاشو بخونيم واز همه اين زيبائيها؛ آگاهانه لذت ببريم.اينکه چه عواملی مارو از شناخت طبيعت دور نگه داشته ؛ بحث من نيست؛ دلايل ريادی هست که هر کدوم می تونه موجه هم باشه ؛اما ماهم خِلی مقصريم ما هِچوقت نخواستيم برای چيزهايی که داريم ؛ به خودمون کمی زحمت بديم.برامون مهم نبوده که چيزی رو با آگاهی وشناخت دوست داشته باشيم و از اون لذت ببريم.ما عادت کرديم که فقط يک لذت ذاتی ببريم و هرگز نخواستيم که لذت اکتسابی رو هم تقويت کنيم ؛ يعنی ياد بگيريم که برای لذت بردن فقط به نقس زيبائی بسنده نکنيم بلکه دنبال اين باشيم که اون زيبائی رو با دانش وآگاهی که بدست می آوريم ؛تکميل کنيم. خوبه که همه ما از اين به بعد برای همه سفرهامون یک توجيه علمی يا تاريخی هم داشته باشيم و صرفا به حنبه تفريحی بودن سفراکتفا نکنيم. يعنی ياد بگيريم که مثلا برای رفتن به کيش ؛ نه فقط دغدغه خريد رو داشته باشيم بلکه دلمشغولی ديگر ما؛ ديدن و دانستن در مورد کاريز؛ شهر حريره؛ کشتی يونانی ؛ درخت سبز و...باشه. فقط همين...اگر وقت داشتيد از اين سايت می توانيد اطلاعاتی در مورد ايران بدست آوريد.

امروز فرصتی شد تا به پايگاهی که دراينترنت درست کرده ام کمی برسم البته با وقتی که من دارم فکر می کنم چند ماهی طول بکشد تا سامان بگيرد اما بالاخره خوشحالم که اين کار را شروع کردم.اميدوارم که در چند ماه آتی منبع اطلاعاتی خوبی برای دوستان و همکاران فراهم شود. صفحه بلاگ را هم تغييردادم کمی بهتر شد انشاالله بتوانم با کمک دوستان آنرا بهتر از اين ارائه نمایم.البته متاسفانه آرشيو بلاگ دچار مشکل شده است که به اميد خدا حل خواهد شد.

عليرغم اينکه بيشتر وقت خود را برای کار در بهزيستی قرار داده ام اما هميشه سعی داشته ام تا از محيط دانشگاه خيلی فاصله نگيرم؛ به همين دليل در طول اين سالها روزهای يکشنبه را به تدريس در دانشگاه مشغول هستم . البته يکی دو کار پژوهشی هم در دست اقدام دارم ولی جدا کارهای اجرائی وقت مناسبی برای اين امور باقی نمی گذارد.به هر طريق در حال حاضر چاره ديگری هم ندارم؛اميدوارم بتوانم به هردو برسم.حدود يکسالی هم ميشود که روزهای پنج شنبه را به موسسه رويان ميروم.دوستان در جهاد دانشگاهی علوم پزشکی ايران اين موسسه را که به فعاليت در زمينه نازائی می پردازد چندين سال است راه اندازی کرده اند وخوشبختانه اگر تعريف بيش از اندازه نباشد جزو مراکز طراز اول کشور هستند( خواستم بگويم خاور ميانه ديدم آنقدر بی جا از اين واژه استفاده شده است که ديگر کسی باور نمی کند ولی شما در مورد رويان باور کنيد).اخيرا" با توجه به اينکه فعاليت های پژوهشی در موسسه به ميزان فابل فبولی فزونی يافته بود؛ آنرا از موسسه که شايد بيشتر جنبه درمانی داشت به پژوهشکده تغير وضعيت داده اند که در حد خود کار بزرگی بوده است.فهرست پروژه های تحقيقاتی انجام شده و در دست اجرا در موسسه از بسيار دانشگاه ها بيشتر است.يکی از گروه های پژوهشی آنجا گروه اپيدميولوژی و بهداشت باروری است که مسئوليت آن با من است و سعی در جذب نيروهای مستعد ومتعهد داشته ايم که خوشبختانه تاکنون فعالِيت های خوبی در گروه انجام شده که شرح آنها بماند تا بعد...فکر می کنم اگروقتی داشته باشيد مناسب است بازديدی از پايگاه اينترنتی پژوهشکده رويان بعمل آوريد....

من قبلا سايت خودم را با آدرس www.mkamali.org معرفی کرده بودم ؛از امروز اين سايت را باآدرس www.mkamali.com می توانيد ملاحظه کنيد. البته آدرس قبلی هم هنوز داير است. راهنمائی دوستان موجب خوشحالی بنده خواهد بود.

امروز دوشنبه بود و همانطور که گفته ام يک هفته در ميان صفحه با معلولين روزنامه اطلاعات را بايد خواند.

کار تشيع پيکر استاد مرحوم محمد رضا نامنی به فردا صبح از محل موسسه عصای سفيد موکول شده است. برای دوستان بسيار ناگوار و باور نکردنی است و سخت... راستی آيا موضوع حقيقت دارد؟ آری حقيقت است و بايد پذيرفت و از امروزبه فکر ادامه راه او بود و نگذاريم آنچه آرزوی او بود در ابتدای را بماند و پيش نرود.
هم تلويزيون ديشب به موضوع پرداخت وهم امروز روزنامه ها .ايران هم اطلاعيه صادر کرد وهم دوست خوبمان سهيل معينی سردبير نابينای ايران سپيد متن زيبائی نوشت. امروز که برای تشکر از انتشار صفحه با معلولين به روزنامه اطلاعات رفته بودم در ملاقاتی که خدمت جناب آقای دعائی ؛ مدير مسئول محترم آنجا بودم؛ شخصا گفت که عکس استاد و تيتر اين خبر را در صفحه اول کار کنند.البته خبر رادر صفحه دوم آورده اند.

انا لله و انا اليه راجعون
امروز باخبر شدم استاد؛ دوست ؛ همکار و ياور نابينايان کشور جناب آقای محمد رضا نامنی دار فانی را وداع گفت.خبر سخت و ناگوار بود بيش از 10 سال است که او رامی شناسم. می توانم به جرات او را يکی از صميمی ترين دوستان نابينايم بدانم. بسيار خوش فکر بود و به علم روز احاطه داشت .مهمترين دغدغه او بهبود وضع نابينايان بود وبس ! تمام تلاش او در سراسر عمرپنجاه و هفت ساله اش همين بود. اين دغدغه باعث شد تا به فکر ايجاد يک موسسه غير دولتی برای اينکار بيافتد که به نظر من مهمترين کار او بوده است .تاثير نامنی بر مسائل آموزشی ؛ حقوقی و توانبخشی نابينايان انکار ناپذير است . هرچه می خواهم بيشتر د رمورد او بنويسم کمتر می توانم .اميدوارم بتوانم بعدا" در مورد اين مرد بزرگ بيشتر بنويسم. از خداوند متعال مغفرت برای آن مرحوم ؛ صبر برای خانواده و بازماندگان و توفیق پيمودن راهش برای دوستانش دارم....

يکی ازسازمان هائی که در زمينه معلولان جامعه فعاليت می کند؛ سازمان آموزش و پرورش استثنائی است. کار آموزش عمومی کودکان معلول با اين سازمان است . از جمله کارهائی که چند سالی است در اين سازمان انجام می شود طرح سنجش سلامت کودکان پيش از ورود به دبستان است .الحمدلله هر سال وضعيت انجام طرح رو به بهبود است و بويژه گزارش های نهائی نتايج هم که منتشر می شود منبع سرشاری از اطلاعات ذيقيمت در بردارد. اميدواری من اين است که افراد علاقمند و دست اندرکاران بتوانند از آن بخوبی استفاده کنند. مهمترين نتايج طرح را در شناسائی کودکانی که مشکلاتی در زمينه بينائی ؛ شنوائی و آمادگی تحصيلی دارند می توان جستجو نمود. آنها که مشکل کمتری دارند تحت درمان قرار می گيرند وآنها که مشکلات بيشتری دارند به مدارس استثنائی می روند. اين مسئله بويژه در مورد گروه اول بسيارحائز اهميت است و آنها بيشتر از ساير بچه ها در معرض خطر ند. کارشناسان ماهم در مراحل اجرائی طرح با آنها همکاری دارند ونيز از اطلاعات بدست آمده برای ارائه خدمات به افراد شناسائی شده استفاده نمايند.خوشبختانه ارتباط دوستانه ای هم در اين دوره با مديرا سازمان داريم که اميدوارم هرروز بيشتر شود وبه سطوح پاينتر سازمانی هم برسد. البته برخی طرح های مشترک هم در برنامه وجود دارد که این اميد را بيشتر می کند. دلم می خواست برخی از نتايج طرح را که جالب هستند اينجا ذکر کنم اما مطلب طولانی شد در يک وقت ديگر بيان خواهم کرد......

خداوند بزرگ را شاکريم که از ديروز برف بسيار زيبائی را برای ما فرستاده است .همين الان هم که اين يادداشت را می نويسم هنوز بارش برف ادامه دارد و امروز مدارس ابتدائی وراهنمائی تهران تعطيل اعلام شده البته در بسياری از شهرها در کشور وضع به همين منوال است بويژه در شيراز که سيل وضعيت نگران کنندهای بوجود آورده است. انشاالله مشکل جدی پيش نيايد و همه از زيبائی وطراوت برف لذت ببريم.

ازجمله سازمانهای غيردولتی مهم برای سالمندان " موسسه بين المللی helpage" می باشد. کارهای بسيار خوبی برای سالمندان در دنياانجام می دهند و تأثيرگذار. بدنيست سری هم به سايت آنها بزنيد

امروز خبری در ايسنا آمده بود مبنی بر اينکه " نخستين کتابخانه صوتی کشور راه اندازی شد" .مصاحبه ای هم با آقای مهدی ارگانی انجام شده بود که همانطور که ممکن است بدانيد ايشان نابينا هستند و از جمله افراد فاضل و مدير که درحال حاضر معاون امور اجتماعی شهرداری تهران هستندو مدتی هم مدير شبکه دو سيما بوده اند. خب راه اندازی اين کتابخانه هم شايد يکی از دلايلش همين موضوع نابينائی ايشان است و نياز نابينايان به استفاده از چنين امکانی برای برقرای ارتباط با کتاب؛ راه دِگر استفاده از کتابهای بريل است که کمتر وجود دارد وهزينه بالاتر. اما نکته قابل ذکر اينکه نقل شده است نخستين کتابخانه صوتی کشورراه اندازی شد و اين کمی بی انصافی است. سالهاست که سازمان بهزيستی کشور و نيز سازمان آموزش و پرورش استثنائی دارای کتابخانه های صوتی هستند وهزاران جلد کتاب در آنها به صورت صوتی در اختيار عزيزان نابينا قرار دارد. البته اينکه صرفا بخواهند کتابخانه ای صوتی در مورد کتابهائی در زمينه زبان فارسی ايجاد نمايند مطلب ديگری خواهد بود که البته پيشنهاد من اين است که همه جانبه به موضوع نگاه شود. به هر صورت کتابخانه صوتی و بريل مرکز رودکی ما در بهزيستی بسيار باسابقه تر است .البته آقای ارگانی در زمينه مسايل معلولين هميشه به ما لطف دراند ويکی از کار هايی که کرده اند اهدای يک مينی بوس برای اياب و ذهاب معلولين است و قول هم داده اند که از طريق شهرداری چراغ های راهنمائی و رانندگی را مجهز به علائم صوتی کنند وخب اين کار کتابخانه هم که انشاالله مبارک و مورد استفاده عزيزان نابينا هم خواهد بود .موفق و مويد باشند....

در سفر به يزد سری هم به مهريز زدم.جلسه ای با انجمن جديد التاسيس معلولين داشتم.برايم خيلی جالب بود تا چند سال قبل معلولين اغلب فقط بدنبال گرفتن مستمری و کمک موردی بودند واصلا حرفی از داشتن تشکل و انجمن بخصوص در شهرستانها نبود و از سوئی هم همکاران من در بهزيستی خيلی پذيرای جوامع و انجمن ها نبودند.خلاصه اينکه مسئوليت با ماست و ما تعيين می کنيم چه کاری بايد انجام شود. سال 71 در آغاز کارم در بهزيستی تنها 5 انجمن داشتِيم و سال 76 که مجددا به بهزيستی آمدم حودد 40 انجمن ؛ولی حالا 120 انجمن داريم و تعداد بيشتر در حال تشکِيل هستند. خيلی خوشحال شدم که در شهر کوچک مهريز اين دوستان حمع شده اند و به نام "تپش " انجمن خود را تشکيل داده اند و مسئولين شهر هم بخوبی پذيرا شده اند .آقای فرماندار در همين جلسه قول داد که برای خريد ساختمان جهت انجمن 50 ميليون ريال کمک کند و رئيس شورای شهر هم قول های خوبی برای مساعدت داشت .اعضای انجمن هم در صحبت های خود خيلی بروز و کارآمد سخن می گفتند.اينها همه برای من بسيار ارزنده است و اميد مرا برای شکل گيری نهادهای مدنی در جهت احقاق حقوق معلولان افزايش می دهد. به زعم من هرچه اين دوستان بيشتر در صحنه ها حضور يابند دسترسی به مطالبات و حقوق اساسی آنها با سرعت بيشتر تخقق خواهد يافت...

دوست عزيزی امروز ای- ميلی زده بودند واظهار محبت داشتند نسبت به بلاگ حقير. به خاطر " فردوس حاجيان " همدردی کرده بودند و از من خواستند اگر به ديداراين دوست ناديده ( منظورشان فردوس بود) رفتم سلام و دعای خير ايشان راهم ابلاغ کنم .فکر کردم شايد تصوير فردوس را بعضی دوستان نديده باشند امروز برخی روزنامه ها تصاويری از او داشتند و اينکه پزشک معالج از وضعيت فعلی او رضايت داشته است. تصاوير اور ا در روزنامه جام جم صفحه يک يا سه و انتخاب صفحه 10 و ايران صفحه يک می توانيد ببينيد.

ديروزرا در يزد گذراندم و با توجه به اينکه کمی دير به تهران آمدم و خستگی سفر موفق به نوشتن يادداشت نشدم.همانطور که قبلا گفته بودم دوره 21 مسابقات حفظ و قرائت قرآن کريم ويژه نابينايان در شهر يژد آغاز می شد.اين نکته حائز اهميت است که ما در بين نابينايان تا کنون افراد برجسته ای را در اين زمينه داشته ايم که حتی در بين افراد عادی در مسابقات شرکت کرده اند و مقام هم آورده اند.تداوم اين مسایقات برای بيش ار 20 سال هم ازعلاقمندی اين دوستان به قرآن است که آرزومندم هميشه تداوم داشته باشد.در اين دوره ما از نظر کمی با کاهش تعداد نفرات روبرو هستيم که علت آن درخواست ما برای برگزاری مسابقات استانی و اعزام نفرات برتر بوده است ولی از نظر کيفی فکر می کنم وضعيت بهتری را امسال شاهد خواهيم بود.نکته ديگر برگزاری مسابقات خواهران نابينا برای اولين بار است که اميد می رود برای سالهای بعد بر تعداد آنها نيز (سال جاری 28 نفر) افزوده شود. البته در اين زمينه هم درد هميشگی وجود دارد وآن اينکه به نظر من اين کار يعنی انجام مسابقات قرآنی را بايد نهادها و سازمان های قرآنی مثل اوقاف و فبليغات انجام دهند و ما همکاری کنيم .همان کاری که سایر سازمانها و وزارت خانه ها در حيطه وظايف خود بايد برای معلولان به انجام برسانندواينزمانی انجام خواهد شد که همه به خقوق شهروندی افراد دارای معلوليت واقف و احترا بگذارنند...

اونهائی که امشب شبکه 5 سيما رو نگاه کردن با برنامه ای تکان دهنده ؛سخت و شکننده روبرو شدن.نمايشی از يک انسان بزرگ " فردوس حاجيان " . جانبازی از خيل اين بزرگواران . محقق اول و جوان برگزيده از سوی يونسکو؛ ابداع کننده شهرک الفبا ؛ استاد دانشگاه و رئيس يک دانشکده و .... حالا در بستر بيماری ناشی از آسيب شيميائی جنگ ...اما حالا اسم فردوس حاجيان اسم غرِيبی نيست او با شهرک الفباش پا تو همه خونه ها باز کردو علاوه بر بچه ها بزرگتر ها رو هم پای تلويزيون نشوند.فردوس بنيانگذار يک شبکه جديد در تدريس الفباس.او اونقدر با روحيه تو برنامه هاش ظاهر ميشه که به ذهن کسی نمياد که او جانباز يا معلول جنگه. شايد امشب خيلی ها اينو فهميده باشن که فردوس يکی از بازمانده های قافله جنگ بوده , يه بازمانده زخمی ؛ که هيچ وقت اجازه نداده مجروحيت بر او غلبه کنه .فردوس يک الگوی بزرگه ؛ نمونه ای از اونها که بخاطر ايمان واعتقادشون جبهه رفتن و بعد از جنگ هم خودشون رو بدهکار مردم دونستن و تلاش کردن کاری برای همه مردم بکنن که موندگار باشه ؛از طرف ديگه ؛ او يک سرمشق برای همه معلولين هم هست ؛ که در عين مجروحيت؛ با تلاش و عشق و پشتکار ؛ تونست حتی مدال يونسکو را هم بگيره. حالا فردوس در بيمارستان سجاد تهران بستری شده بريم بهش سر بزنيم و از خدا بخواهيم که هر چه زودتراونو شفا بده؛ تا بچه های کلاس اول تنها نمونن . يا من اسمه دوا و ذکره شفا ....

آقای دکتر يکتا مرام مدتی است که به عنوان معاون توانبخشی بهزيستی در استان هرمزگان مشغول به کار هستند.ازجمله افراد علاقمند به معلولين هستند که عليرغم تخصص پزشکی خود به اين وادی آمده اند وزحمات زيادی هم متقبل می شوند. چند روز پيش برايم شعری فرستادند که گويا از سايتی دراينترنت اخذ کرده اند. شعر پر مفهوم وجالبی است که حيفم آمد آنرا در اينجا قرار ندهم تا همه انشاا... بهره ببرند.خب ببينيد:
WHO IS BLIND

If you fail to see the person
but only see the disability
then who is blind?

If you can not hear
your brother's
cry for justic
who is deaf?

If you do not communicate
with your sister
but separate her from you
who is mentally handicapped?

If you do not stand up
for the rights of all persons
who is the crippled?

Your attitude,
towards person with disabilities
may be our biggest handicap

اين شعر زيبا را يک شاعر افريقائی بنام Tone Wone سروده است .

امشب سايت www.mkamali.org را ثبت نمودم با اين اميد که انشاا... بتوانم مجموعه خوبی از برنامه ها ؛ بحث و درس ؛ اخبار واطلاعات موردنياز ؛ نوشته ها مقالات و نظرات خودم و آنانی را که می توانند در اين مسير در کنار هم باشيم ؛ تدارک کنم و برای دوستان عزيزی که احتمالا به اين پايگاه سر خواهند زد بستر مناسبی برای دستيابی به آنچه از اين مقوله نيازمندند فراهم کنم.البته تا مدتها بايد کار کنم تا بنوان اسم آنرا پايگاه اطلاعات گذاشت اميدوارم دوستان و سروران ارجمند در اين را حتما" ياری نمايند.اين دست کمک خواهی من که بسوی همه عزيزان دراز می کنم.... به اميد حق

سازمان جهانی بهداشت (WHO) اخيرا شکل سايت خود را تغيير داده است و خوب با ترکيب بهتر و قابل قبول تری ارائه شده است. از اين نظر که مهمترين سازمان بين المللی در زمينه مسائل بهداشتی است برای ما در حوزه توانبخشی هم دارای اهميت است . از اينرو به نظرم رسيد آنرا معرفی کنم و از دوستان بخواهم که با مشاهده و بهره برداری از آن اطلاعات خود را بروز کنند . قسمت جستجوی آن هم بخش خوبی برای دستيابی به اطلاعات خوب است که هم می توان به اطلاعات درون سایت دسترسی داشت و هم به اطلاعات اينترنت. اميدوارم مفيد باشد....

مدتها بود که در فکر بودم در يک جلسه با والدين کودکان کم توان ذهنی در زمينه برنامه "parent to parent" يا " والدِن به والدين " که زمان زيادی هم از شروع آن در دنيا می گذرد صحبت کنم واز آنان بخواهم که با تشکيل چنين گروههائی بيشتر به همديگر کمک نمايند.گرقتاری های من و مشکلات مختلف اجازه تشکيل آنرا نداده بود که امروز به همت همکار عزيزم آقای سعدآبادی که گفتار درمان هستند و مدير مرکز خصوصی توانبخشی بهار در محل ساختمان ستادمرکزی بهزيستی گروهی از والين جمع شدند و من افتخار صحبت در جمع آنان را يافتم.جلسه بسيار خوبی یود که اميدوارم بتوانم در آينده بيشتر در اينگونه جلسات حضور پيدا کنم.فکر می کنم برای والدين هم جلسه متنوع و تازه ای بود وپرسش وپاسخی هم در انتها داشتيم که عليرغم تصور خيلی طول کشيد. به اعتقاد من هرچه بتوانيم والدين را در برنامه های توانبخشی بيشتر در برنامه های توانبخشی در گير نمائيم موفقتر خواهيم بود وبويژه کودکان کم توان ذهنی در اين مورد پيشرفت بيشتری را نشان خواهند داد. اين مطلب بخوبی در تجربيات ما و دنيا منعکس است و اميدوارم با منظم کردن اين نشستها در آينده ماهم دراجرای آن به موفقيت لازم دست پيدا کنيم.

حالا نزديک 22 ساعت از سال جديد ميلادی می گذرد. البته در ايران با توجه به متفاوت بودن تقويم ما و اينکه سال جديد ما از فروردين ماه شروع می شود خيلی اين تغير سال را شايد درک نمی کنيم . ولی برخی از کارهای ما در حوزه توانبخشی در ارتباط با خارج از کشور با اين موضوع مرتبط است.از جمله يکی از مهمترين اين موضوعات ؛ دهه معلولين آسيا و اقيانوسيه است که فاصله سالهای 1993 تا 2002 بدان اختصاص يافته است. پس موضوع روشن شد ؛ بطور مشخص امسال (2002) سال پايانی اين برنامه است و ما ئر ايران عليرغم آنکه کارهای زيادی در اين مورد انجام داده ايم ولی هنوز آنطور که در شاخص های اعلام شده اسکاپ بويژه در بعضی مسائل بشدت مشکل داريم.اين امر حائز اهميت است که لازم است در اسرع وقت ما شاخص ها را بازنگری کنيم و در موراد خاصی که دچار مشکل هستيم در يک برنامه مشخص به اهداف مورد نظر در فرصت باقيمانده دست پيدا کنيم. اطلاعات بيشتر در اين زمينه را از سايت اسکاپ بخش دهه معلولين آسيا و اقيانوسيه بدست آوريد.