اگر اشتبا ه نکنم روز پنجشنبه عصر ، تعدادبازديدکنندگان سايت اصلی من از مرز ده هزار تن گذشت . خب برای من باعث افتخار است که توانسته باشم در اين زمينه ها قدم های اول را بردارم و اميدورام در آينده بتوانم با غنی ساختن هرچه بيشتر سايت پاسخگوی بهتری برای نيازهای آتی باشم.
يادداشت های روزانه دکتر محمد کمالی
ديدگاه های من در زمينه مسائل مختلف جامعه
امروز در سالگرد تاسيس " انجمن ضايعات نخاعی " مراسمی در تهران برپا بود که توفيق يافتم در آن برای مدت کوتاهی شرکت کنم.بسيار خوشحال شدم که آنچه تصور می کردم امروز به ريشه های قوی تبديل می شود. يکی از کارهائی که در زمان تصدی در بهزيستی تلاش کرديم به انجام برسانيم ، ايجاد انجمن ها،کانون ها و جوامعه معلولان بود و خدا را شاکرم که برخی و شايد همگی آنها با قدرت به فعاليت می پردازند. ازجمله آنها همين انجمن است که به همت سرکار خانم دکتر ميرفتاح - که خداوند سلامت کامل به ايشان عطا کند انشاالله - و سرکار خانمها خلوق و قميشی و بسياری ديگر از آنان شکل گرفت و امروز در مراسمی که برپامی کنند تعداد زيادی از هنرمندان ، نويسندگان ، روزشکاران، خيرين و...حضور می يابند و نيز مردم عزيزی که با اعتقاد و علاقه فراوان در جمع آنان حاضر می شود. خدمت آقای دکتر فتحعلی که امروز حضور داشتند عرض می کردم اگر کار هنوز در اختيار سازما نبود امکان حضور اين جمعيت با اين آمادگی شايد نبود. خوشحالم که آنان امروز به تنهائی - البته دوستان همه کمک می نمايند- اين بار را بر دوش می کشندو بسيار هم موفق اند . هرچند مشکلات هنوز فراوان و بسياراست.آروز می کنم هرروز موفقتر و پرتلاشتر از گذشته حاضر شوند ....
ديروز به ديدن نمايشگاه تجهيزات پزشکی رفتم. تصور می کردم چون با دو يا سه نمايشگاه ديگر همزمان شده است بايد خيلی شلوغ باشد، اما اينگونه نبود. به نظرم نسبت به سال گذشته از کيفيت و کميت بهتر و بيشتر برخودار شده بود. البته اينرا هم درمورد تعدادغرفه ها عرض می کنم هم در مورد وسايل و امکانات به نمايش در آمده و هم در مورد دست اندرکاران غرفه ها!!! به هرصورت احساس کردم در زمينه اين موضوع شرکت های متعددی مشغول به فعاليت هستند که البته به نظر می آيد که توليد کنندگان داخلی با خطر هجوم شرکت های خارجی روبرو هستند و موضوع توليداتشان دستخوش نگرانی . اميدوارم دوستان در وزارتخانه های مسئول بيشتر به حمايت از صنعت داخل بپردازند. من معتقد به اين نيستم که در توليد بايد به صورت همه يا هيچ عمل کرد . اگر توليد کنندگان ما بتوانند با همکاری شرکت های خارجی عمل کنند حتما برای توليداتشا ن بازارهای مناسب وخوبی هم پيدا خواهند کرد. نمونه اين شرکت ها زياد است و اميد می رود در آينده اطن صنعت نيز در رفع نيازهای کشور موفق عمل کند....
صفحه " با معلولين " روزنامه اطلاعات ، امروز دست به کار تازه ای زده است و با يکی از پيشکسوتان و خدمت دهنگان قديمی به معلولين مصاحبه ای انجام داده است. بله او کسی نيست جز استاد علی اکبر کاملی ، اولين سازنده کفش های طبی در ايران. مصاحبه بسيار خوبی انجام گرفته و حاوی نکات بسيار جالب و آموزنده ای است. من هم اين افتخار را دارم که نزيک به 17 تا 18 سال است د رخدمت اين استاد بوده ام - بطور مستقيم و گاهی هم غيرمستقيم- که برخی از نکات مصاحبه برای من هم تازگی داشت. به همه دوستا ن بويژه دانشجويان ارتوپدی فنی توصيه می کنم متن مصاحبه را در اينجا بخوانند. همچنين مقاله ای در مورد جشنواره تئاتر معلولان هم از آقای خواجه حسينی کارشناس محترم بهزيستی درج شده است که حاوی نکات خوبی درزمينه توانبخشی و ديگاه های نوين در آن است....
ويژه نامه " روزنامه جام جم" امروز داستانی داشت که بر حقيقی بودنش هم صحه گذاشته بود. داستان دختر وپسر که قصد ازدواج داشتند و ناگهان با يک تصادف اتومبيل ، پسر " قطع نخاع " می شود و بعد....اين داستان نيست سرنوشت محتوم روزانه ماست در اين جامعه که به هيچيک ازمقررات پايبند نيستيم ؛ نه برای حفظ جان خودمان و نه برای حفظ جان ديگران . آمار سوانح رانندگی در ابتلائات و مرگ و مير رتبه نخست را به خود اختصاص داده است و همچنان قربانی می گيرد و رسانه ملی کشور- جون دوستان در صداو سيما از اين عبارت گويا خوششان می آيد- اوقات طلائی برای آموزش مردم را از دست می دهد. خودتان قضاوت کنيد برای آموزش سلامت به جامعه و تاکيد بر آنچه مهمترين علت مرگ ومير کشور است چقدر هزينه می شود؟چند ساعت برنامه ساخته شده است؟ آيا نبايد بيشتر به اي« مقوله پرداخت ؟ به نظر من در آينده افراد ضايعه نخاعی اولين رتبه را دربين معلولان به خود اختصاص خواهند دادو از هم اکنون بايد بيش از گذشته به اين مقوله پرداخت. خوشبختانه قدم هائی که در سالهای اخير برای رسيدگی به اين دوستان برداشته شد ادامه دارد ودر سخنرانی جناب آقای دکتر ارجمند در کنگره فيزيوتراپی هم به گزارش خوبی در اين مورد اشاره شد. انجمن ضايعات نخاعی هم عليرغ عدم حضور سرکار خانم دکتر ميرفتاح به فعاليت خود ادامه می دهد . اميدوارم که همگی کمک کنند تا برای اين مشکل هم تا حد امکان موانع برداشته شود...البته لينک داستان را نتوانستم قرار دهم جون ويژه نامه نسل سوم متاسفانه روی اينترنت قرار نمی گيرد که اين هم از عجايب است که نسل سومی که دائم با اينترنت مشغول است بايد از خواندن اينترنتی آن محروم باشد . به نظرم کج سليقگی آقايان است..........
در شبکه خبر امروز ، فکر می کنم خبر علمی ، فرهنگی بود که تصاويری رااز نمايشگاهی در بروجرد نشان می داد و برايم بسيار جالب بود.نمايشگاهی بود از تصاويری که دانش آموزان نابينا با خطوط بريل ترسيم کرده بودند. به نظرم در نوع خود کار بسيار ارزنده ای بود که به همت جوانان هلال احمر بروجرد برپا شده بود. اميدوارم اين قبيل کارها هر روز در ابعاد گسترده تری انجام شود ، زيرا پتانسيل و ظرفيت های بالقوه فراوانی را در بين معلولان سراغ دارم که زمينه را برای اينگونه کارها بارورمی سازد.....
از سوی بخش توانبخشی سازمان جهانی بهداشت گردهمائی ويژه ای را برای بازنگری و تصويب سياستهای جديد برای برنامه " توانبخشی مبتنی برجامعه " از 25 تا 28 ماه می برگزار می شود. آقای دکتر " پوپلين " که پيش از اين به تهران هم آمده اند و ازبرنامه " توانبخشی مبتنی برجامعه " بازديد داشته اند ، برای اين گردهمائی من را هم دعوت کرده بودند . اقدامات لازم برای تهيه بليط و اخذ ويزا را هم انجام دادم ، منتها تا امروز برنامه صدرو ويزا انجام نگرفت . با توجه به تاريخ پرواز که بامداد شنبه بود متاسفانه امکان انجام سفر از بين رفت وطی ای میلی که برای ايشان فرستادم موضوع را گفتم. البته هنوز هم نمی دانم اين همه تاخير در صدور ويزا به چه علت بوده است. در همين احوالات هفته گذشته دوستان در کمسيون حقوق بشر اسلامی هم دعوت کردند که به نمايندگی از ايران در کنفرانس " حقوق معلولان " در هند شرکت کنم که از قضا تاريخ هردو 25 ماه می بودو مقرر شد تا يکی از دوستان شرکت کنند. جالب است نه ؟ هم ازآن ماندم هم از اين....اميدوارم با دريافت نتايج گردهمائی فنلاند و نيز همي« کنفرانس هند در آينده بتوانم نتايج را در اختيآر دوستان علاقمند قرار دهم.....
" همشهری تهران " که دوشنبه ها به صورت ضميمه روزنامه همشهری منتشر می شود ، امروز خبری داشت که بدم نيامد برايتان نقل کنم. " دوميليارد ساعت اتلاف وقت " اين يکی از هزينه های کم شمار ترافيک تهران است. اين روزها هم ترافيک بواقع ناراحت کننده است. بشدت بر احساس خستگی انسان می افزايد و توان فرد را برای کار کردن بشدت کاهش می دهد. اميدوارم همه کمک نمايند که اين معضل حل بود البته اميدی ندارم....
مقاله ای درصفحه "با معلولين " روزنامه اطلاعات روز دوشنبه به چاپ رساندم که در مورد " جشنواره تئاتر معلولين " بود. نام مقاله " نمايش شورانگيز " است و جدا" معتقدم که کارهای ارائه شده در جشنواره هريک در جای خود نمايشی شورانگيز از تلاش برای بقا و حضور در بين جامعه بود. هرچند ما آدم های به ظاهر سالم آنان را به چيزی نيانگاريم و نخواهيم که ايشان در کنار ما به راه ادامه دهند . اما گذر جوامع نشاندهنده آن است که آنان راه خود را يافته اند و با سرعت به سوی " يک جامعه برای همه " گام برمی دارند. بيائيد معلولان را باور کنيم واز هنر و ورزش که جايگاهی رفيع برای بارور شدن وجوه انسانی آنان است برای حضور بيشتر آنان درصحنه های زندگی سود جوئيم. صفحه " با معلولين " روزنامه اطلاعات را هم که در آنروز کاملا مختص جشنواره بود در اينجا می توانيد ملاحظه کنيد. لازم است ازتوجه سرکار خانم حسينی مسئول محترم صفحه در عنايتی که به اين جشنواره و حقير داشته اند ، تشکر نمايم.
بالاخره بعد از سه روز کنگره حدود ساعت ۳ بعد از ظهر ديروز به پايان رسيد. در مجموع آنچه از اظهار نظرهای دوستان دريافت کردم ؛ حاکی از رضايت آنان از نحوه برگزاری و خدمات ارائه شده بود. البته مسلما کار بدون عيب نبوده است و اشکالاتی هم وجود داشته است که هم در برگه های نظرسنجی بود و هم اميدورام در همين وبلاگ و يا از طريق ای ميل برايم بفرستيد که بتوانم آنرا در اختيار همکار خوبم جناب آقای دکتر هاديان که دبيری کنگره آتی را برعهده دارند قرار دهم .با اين کار حتما سال آینده کنگره از نظم بيشتری برخوردار خواهد بود.
لازم می دانم در اینجا از زحمات همه همکارانم در ستاد اجرائی کنگره بويژه جناب آقای دکتر جعفری و سرکار خانم شريف تشکر نمايم. البته بگذاريد تا در يک فرصت مناسب اسامی همه را خواهم گفت.
اميدوارم فرصتی پيدا کنم و در مورد کنگره نکاتی را بنويسم. به اميد روزهای پربار برای فيزيوتراپی ايران......
خداوند را شاکرم که در تاریخ و زمان مقرر شده تلاش چندین ماهه همه دوستان خوبم نتيجه بخش شد و کنگره چهاردهم فيزيوتراپی آغاز گردید. خوشبختانه مراسم بسيار خوبی بود بويژه محبتی که جناب آقای دکتر محمدرضا خاتمی داشتند و در جلسه حضور يافتند و عليرغم وقت اندکی که داشتند بيش از زمان مقرر ماندند و سخنرانی هم نمودند. البته از سخنان خوب جناب آقای هاشمی ریاست محترم هيات مديره انجمن هم بايد ياد کنم که فضای جلسه را به زمان تصويب استقلال فيزيوتراپی در دوره ای که ایشان معاونت درمان وزارت بهداشت را برعهده داشتند؛ بردند. سخنان آاقی دکتر خاتمی هم به فلسفه اقدام شاندر آن دوره اختصاص يافت و بر يک نکته تاکيد کردند :« برای اداره جامعه مدرن به ابزار و روش های مدرن نياز است و با توجه به تخصص شدن امور هرکس بايد کار و فعالیت تخصصی خود را انجام دهد و اين مانعی برای کار دیگران نیست. ضمن اینکه معتقد نيستم کسی کار کند و مسئوليت برعهده ديگری باشد وبالعکس.»
خب بعد از مراسم افتتاحيه ساير برنامه ها هم با کمی تاخير - که هميشگی شده است - انجام شد. تصور من اين است که در مجموع برنامه ای امروز نسبتا برای مدعوين و شرکت کنندگان رضايت بخش بوده است ؛ تا نظر شما چه باشد.....
هنوز باورم نيست که رضا در بين ما نيست. هر چند در اين سالی که بدون او گذشت قدم بر مکانی می گذاشتم که او سنگ بنايش را گذاشته بود- منظورم مرکز مطالعات رشد وسلامت کودک است که براي آنجا نقشه ها داشت- در همين مدت اندکی که از ديار غريب باز گشته بود. چه ايده های بزرگی داشت و چه حرارتی برای آنکه هرچه زودتر به نقطه هدف برسد ولی گويآ نقطه هدف برای او پرکشيدن از اين دنيای دنی بود . حتما " اگر می بود تا بحال خيلی از آنچه می خواست شايد محقق می شدولی افسوس که چه مقايسه ای است بين ما و او... يکسال از درگذشت جانسوز دکتر عبدالرضا چولائی گذشت وهنوز باور آن سخت است. برای گرامی داشت يادش فردا از ساعت 2:30 در محل سالن شهيد فياض بخش دانشکده علوم توانبخشی گرد هم می آئيم. اميدورام همه دوستان برای شادی روح آن فقيد سعيد و انديشمند عزيزدر اين مراسم شرکت نمايند ....
جناب آقای خاتمی از جشنواره مطبوعات بازديدی داشته اند.در هنگام بازديد از غرفه " ايران سپيد" طی يادداشتی نوشته اند : " روشندلان چراغ فروزنده در عرصه های مختلف کشورند...." . هميشه گروه های مختلف معلولان مورد عنايت شخص ايشان قرار داشته اند اما متاسفانه کارها وقتی به سطوح اجرائی ومديران می رسد، بهانه گيری ها شروع می شود. البته بسيار خوشحالم که بگويم در حوزه کتاب ونشرمعاونت محترم فرهنگی وزير ارشاد - جناب آقای رمضانپور- به واقع همه گونه حمايت را قلبا" و عملا ابراز می کنند و تا کنون هم قدم های مثبتی بويژه در مورد مسائل فرهنگی نابينايان برداشته اند که اميدوارمدر آينده بتوانم بيشتر در اين مورد توضيح دهم. بهرحال اميد من اين است که اين گفته شخص رياست جمهوری را مسئولان نصب العين قرار دهند وبواقع تلاش کنند تا از ايشان در بخش های مختلف بهره بيشتری ببرند.
چهارشنبه شب جشنواره تاتر معلولين مراسم اختتاميه خود را برگزار کرد. خوشبختانه دوستان نتيجه زحمات دوساله خود را برای برگزاری جشنواره گرفتند. به نظرم روحيه بسيار خوبی که برای اين کار در جناب آقای نجفی و همکارانشان بويژه سرکار خانم فخری - که نقشی انکار ناپذير در برگزاری آن جشنواره دارد- ازجمله دلايل اين موفقيت است. يکی از نقاط قوت جشنواره را " هيات داوران " می دانم که اين قوت را می توانيد در بيانيه پايانی جشنواره بخوبی ببينيد. به هر صورت تصور می کنم در بين منتخبين هم رعايت عدالت شده باشد. به سهم خودم اين موفقيت را به همکاران عزيزم در سازمان بهزيستی و معلولين هنرمند و خانواده های آنان تبريک می گويم.
مدتی قبل در اينجا و نيز در وبلاگ توانبخشی ايران از " محبوبه " دختری که بيش از يکسال است در بيمارستان مفيد منتظر درمان ريه آسيب ديده اش است و لازم است به خارج از کشور اعزام شود، صحبت کردم. تلاش های زيادی برای تامين بودجه لازم در حال انجام است.در روزنامه اطلاعات بين الملل هم اين روزها آگهی خاصی در اين زمينه منتشر می شود که متن آنرا اينجا می آورم. آرزو می کنم مشکل او با عنايات خداوند بزودی مرتفع شودو شفا يابد. آمين....
اي هموطن! محبوبه را ياري دهيم
محبوبه قنبرزاده دختر دوازده ساله اي كه به دليل بيماري سي.اف در بخش آي.سي.يو بيمارستان كودكان مفيد تهران، بستري است، همچنان چشم به راه كمكهاي خيرخواهانه مردم ايران و هموطنان نيكوكار خارج از كشور است.محبوبه از 5 سالگي به بيماري سيستيك فيبروزت يا سي.اف مبتلا شده و هم اكنون به عمل پيوند ريه نياز دارد تا به زندگي ادامه دهد، اما متأسفانه اين عمل در ايران امكان پذير نيست. پروفسور كوتيل پزشك فرانسوي، ضمن انجام سفري ـ با هزينه شخصي ـ به ايران، آمادگي خود را براي انجام عمل پيوند ريه محبوبه در يكي از بيمارستانهاي فرانسه اعلام كرده است. با اين همه، به دليل گران بودن مخارج سفر و درمان در خارج از كشور، هنوز به رغم برخي كمكهاي مردمي، حداقل مبلغ لازم نيز براي اعزام محبوبه جمع نشده است.محبوبه سيزده ماه است كه روي يكي از تختهاي بخش آي.سي.يو بيمارستان مفيد خوابيده و رنج بيماري هولناك را با جسم نحيف و كوچكش تحمل مي كند فقط به اين اميد كه سخاوت دستان ياري رسان شما هموطنان خيرخواه، به كمك اش بشتابد و خانواده تهيدست او را در تأمين مخارج كمرشكن درماني، ياري بخشد.براي كسب اطلاعات بيشتر راجع به محبوبه قنبرزاده مي توانيد با نشاني الكترونيكي negin@Lyemail.com مكاتبه كنيد.خواهشمنديم كمكهاي خيرخواهانه خود را نيز به اين شماره حساب واريز كنيد:
Account Name: Mohammad Salehi Medical Fund Ltd
Account Number: 11124617
Sort Code: 40-05-23
Bank Name: HSBC
Branch: Park Royal, London
لطفاً هنگام ارسال كمكهاي خود حتماً به نام محبوبه (Mahboubeh) اشاره فرماييد.
امروز فرصت کردم از تاتر " قصه مانی " در تالار هنرمندان ديدن کنم.تاتری بود کار هنرمندان فزوين که با حمایت " کانون معلولين توانا" آن شهر به صحنه رفته بود.موضوع به برخورد پدرخوانده يک معلول جسمی با مشکل عدم پذيرش کودک برمی گشت . بارها نوشته و گفته ام که ازجمله موضوعات مهم برای خانواده های دارای افراد معلول و خود فرد دارای معلوليت، نحوه کنار آمدن با موضوع معلوليت است. خب تاکيد بر برخورد صحيح با اين مسئله می تواند دستمايه تاتر هم باشد که دوستان هم انصافا توانستند بخوبی آنرا نشان دهند، هرچند زمان و صحنه نمايش کوتاه و کم بود. اما از سوی ديگر انتظار از تاتری که تحت عنوان تاتر معلولين به صحنه می رود؛ حضور تعداد بيشتری از افراد دارای معلوليت است در صحنه نمايش. هرچند تاتری هم که در مورد معلولان باشد در همين حيطه قابل بحث خواهد بود ولی آنچه از تاترمعلولان انتظار دارم ، بيش از جنبه هنر نمايش ، جنبه توانبخشی و درمانگری آن است برای افراد دارای معلوليت.نمی دانم تعبير ورزش قهرمانی در مقابل ورزش همگانی را شنيده ايد يا نه. تعبير من از تاتر برای معلولان معادل " ورزش همگانی " است نه " ورزش قهرمانی". البته دوست دارم در همان صحنه های قهرمانی هم دوستان معلول بدرخشند ولی اساس جنبه درمانی و توانبخشی است تا جنبه هنری صرف. معتقدم که دوستان معلول اگر خوب راهنمائی شوند در زمينه های هنری هم کارشان قابل قبول خواهد بود. بايد منتظر بنشينيم تا هيات محترم داوران جشنواره تاتر بين امللی معلولان - آقايان انتظامی ، صادق و شفيعی - نظرات خود را در پايان بگويند ، حتما خواهيد ديد نظر من را تائيد خواهند کرد......
سال گذشته يکبار در مورد " نه " گقتن و اينکه بدون رودربايستی بايد بتوانيم در موقعی که لازم است آنرا بزبان آوريم، نوشته بودم. بواقع علت بسياری از ناکامی ها و مشکلاتی که برای انسان بوجودمی آيد همين است که در زمان مناسب " نه " را نمی گوئيم. جمله ای هست که می گويد : " بزرگترين آتش سوزی ها را در لحظه مناسب می توان با يک فنجان آب خاموش کرد ". اين " نه " گفت هم دقيقا همين اثر را دارد. کمی به گذشته خود بنگريم ببينيم اگر درموارد متعددی که هم اينک خود را گرفتار می بينيم، چاره کار در همان " نه " به موقع بوده است. اين "نه" خيلی مواقع کاربرد دارد بويژه برای نوجوانان و جوانان می تواند بسيار با اهميت تلقی شود . اگر دراين دوران بتوانيم همين قدرت "نه" گفتن را در بچه ها تقويت کنيمآنوقت در مقابل بسياری از آسيبها می توان آنها رابيمه نمود. مقاله ای در ايران دوشنبه بود با عنوان " رودر بايستی را کنار بگذاريم و بگوئيم نه " . توصيه می کنم بخوانيد....