موافقت سازمان ملل با پيمان حمايت از حقوق معلولان

یادتان باشد بارها درمورد کنوانسیون حقوق معلولان که حداقل هفت سال متوالی است در سازمان ملل همه بدنبال تصویب آن هستند، سخن گفته ام. چندی پیش هم در کمیسیون حقوق بشر اسلامی هم در این مورد سخنرانی داشتم. امروز خیلی خوشحال شدم که در خبرها از تصویب مقدماتی آن ذکری بعمل آمده بود. امیدوارم در اجلاس ماه سپتامبر دیگر این موضوع به تصویب برسد و در سال های آتی شاهد ثمرات ارزنده اجرای آن در بین معلولانجوامع باشیم. متن خبر ایرنا را بخوانید:
سازمان ملل با متن يك پيمان بين‌المللي كه حقوق و آزادي‌هاي بيشتري را به افراد معلول در سراسر جهان اعطا مي‌كند، توافق كرده است. به گزارش پايگاه اينترنتي بي.بي.سي، تشكيل كنوانسيون سازمان ملل در مورد حقوق معلولان در نيويورك مورد موافقت قرار گرفت. اين اولين پيمان حقوق بشر قرن بيست و يكم است و سازمان ملل اميدوار است بهبود قابل توجهي در وضع افراد معلول ايجاد كند. شمار جمعيت افراد معلول در سراسر جهان، ‪ ۶۵۰‬ميليون نفر برآورد شده است. انتظار مي‌رود اين پيمان در جلسه بعدي "مجمع عمومي سازمان ملل" كه ماه سپتامبر آغاز مي‌شود، به تصويب برسد. كشورهايي كه اين پيمان را امضا مي‌كنند بايد قوانين و تدابيري را براي بهبود حقوق افراد ناتوان تصويب كنند و قوانين، رسوم و رفتارهايي را كه باعث تبعيض عليه افراد معلول مي‌شود كنار بگذارند. در حال حاضر تنها ‪ ۴۵‬كشور قانون ويژه‌اي براي حمايت از معلولان دارند. همچنين تضمين برخورداري از حق زندگي بر يك مبناي برابر با ساير افراد از ديگر وظايف كشورها است. بر اساس اين پيمان، دسترسي به فضاها و ساختمان‌هاي عمومي و همچنين حمل و نقل، اطلاعات و ارتباطات نيز براي معلولان بايد بهبود يابد.

نامه پیرزنی به خدا: بسیار خواندنی

این داستان را شاید بارها خوانده باشید، اما برخی مطالب به خواند چندین باره آن می ارزد و این داستان هم به نظرم یکی از آنهاست . متنی ساده که در عین حال بسیار پر معناست وهرکس در هر بار خواندن می تواند بقدر کفایت خویش برداشت کند . بخوانید، البته آن را از یک وبلاگ - از همه رنگ خاطراتچی - نقل میکنم :
در اداره ی پست مثل تمامی روزها نامه ها دسته بندی می شدند تا هر کدام به مقصد خود برسند .یکی از این کارمندها که مشغول کار خود بود ونامه ها را اماده می کرد و در جای خود می گذاشت ناگهان به نامه برخورد که روی ان نوشته شده بود نامه ای به خدا. آن را باز کرد در نامه چنین نوشته شده:
خدای عزیزم من پیر زنی هستم 84 ساله و با حقوق ناچیز باز نشستگی که فقط 100 دلار است زندگی خود را سپری می کنم. امروز جوانی پول من را که درکیفی بود از من دزدید من هم دراین شب عید دوستانم را به مهمانی دعوت کرده ام و پولی ندارم تا از انها پذیرایی کنم کسی را هم ندارم تا از او پولی قرض بگیرم حال ای خدا من نمیدانم چه کنم مرا کمک کن
کارمند اداره ی پست که این نامه را خوانده بود همکاران خود را صدا زد و ماجرا را برای انها تعریف کرد. کارکنان هم بعد از شنیدن این داستان جیبهای خود گشتند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتد در اخر96 دلار روی هم جمع شد ان را در پاکتی گذاشتند و به پیره زن فرستادند . بعد از چند روز دوباره نامه ای به اداره پست امد که روی ان نوشته شده بود: نامه ای به خدا کارمندان دور هم جمع شدند تا ان را بخوانند نامه را باز کردند .پیر زن چنین نوشته بود :
خداوندا از تو متشکرم مهمانهای من امدند و من برای آنها شامی عالی پختم البته از ان پول 4 دلارش کم بود که من اطمینان دارم ان را کارمندان اداره ی پست برداشته اند

عید مبعث

اقراء ، اقراء باسم ربک الذی خلق... هوالذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلواعلیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه... انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق...
امشب یکی از بزرگترین شب ها برای امت مسلمان در طول تاریخ است . بعثت پیامبر را باید بزرگترین رخداد در جامعه اسلام دانست و هرچه هست از همین شب است . شبی که پیامبر بزگ خدا با کلام وحی مخاطب قرار گرفت و آن هم به کلمه خواندن و هدف از بعثت را هم در آیه بعدی ملاحظه می کنید، یتلوا علیهم... تا بخواند بر آنان ...با هدف بزرگتر تزکیه و تعلیم آنان... اینکه معلمی را هم شغل انبیا دانسته اند ، به گزافه نیست که در همین اشاره کوتاه من بخوبی می توان ردپای آن را یافت . البته در جامعه امروز فاصله ما با آن خلق عظیم و آن عصاره خلقت بسیار طولانی شده است . من تا جائی که بخاطر دارم همیشه از اینکه در جامعه ایران به دو عامل بهای کمتری داده شده است ، احساس ناخشنودی و نگرانی داشته ام . یکی موضوع قرآن است و اینکه علیرغم اینکه در سالهای بعد از انقلاب بیش از گذشته بدان پرداخته شده است اما هنوز با نقطه ای که در فضا و بستر زندگی عادی ما جاری و ساری شود ، فاصله ای بعید داریم و نمی دانم کی به آن نقطه خواهیم رسید. دیگری هم در مورد پیامبر خدا (ص) است. حتی امسال هم که به نوعی سال او نامیده ایم ، به نظرم از آنچه باید در شان و اندازه عظیم ایشان انجام دهیم ، بشدت دور هستیم. نگاهی در همین هفته به خیابانها و کوچه ها بیاندازیم و همینطور برنامه ها و آن را مقایسه کنیم با برخی مراسم دیگرمان ،. حتما شما هم می پذیرید که بسیار کم کار شده است و بیشتر باید از مظلومیت پیامبر بگوئیم و برایم عجیب است که چرا اینگونه است. البته برای خودم دلایلی یافته ام ، اما اگر امسال بر این مهم فائق نیائیم - می پذیرم که کار سالها را در یک سال نمی توان به سرانجام رساند- جبران آن در سالهای دیگر بسیار سخت خواهد بود. اگر امسال به پیام " انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق " دست پیدا نکینم ، سالهای دیگر به غفلت سالهای قبل خواهد رفت . محمد (ص) سرچشمه فضائل انسانی و معنوی است . بکوشیم اخلاق ، معرفت ، انسانیت ، محبت ؛ عدالت و... را در این چشمه زلال و بر ریا بیابیم و بر پیمانی که با او می بندیم ، استوار و پابرجا بمانیم با استعانت ار ذات احدیت...

مرکز مین زدایی جمهوری اسلامی ایران

مرکز مین زدایی جمهوری اسلامی ایران

در آن زمان هم که در بهزیستی فعالیت داشتم یکی از موضوعات مهمی که همیشه با دوست خوبم جناب آقای دکتر رزاقی - که آن زمان معاون پیشگیری سازمان بودند - بحث و گفتگو م یکردیم همین موضوع مین زدائی و مشکلات ناشی از وجود میلیونها مین باقی مانده از زمان جنگ تحمیلی بود. همه هفته خبر هائی داشتیم از موارد مختلف انفجار مین که باعث ناتوانی و معلولیت اراد در نقاط مرزی می گردید. در این میان از کودکان و زنان تا مردان در مشاغل مختلف قربانی این مین ها می شدند. برنامه پیشگیری از آسیب با مین در همان زمان تدوین شد و تا جائی که خبر دارم بعدها هم ادامه داشت ، البته بیشتر در همان حوزه پیشگیری موضوع دنبال می شد. به هر حال امروز در اینترنت جستجو م یکردم که به سایت مرکز مین زدائی کشور رسیدم. خب خوشحال شدم که دوستان در این زیمنه فعال هستند و آنطور که سایت هم نشان می دهد به صورت جامع یدان می پردازند. برای همه دوستان در این امر مقدس آرزوی توفیق دارم و نیز آنکه روزگاری فرا رسد که از مین در هیچ کجای جهان خبری نباشد....

مهارت های پژوهشی دانشجویان

خوشبختانه در سال های اخیر گرایش خوبی در بین دانشجویان برای انجام فعالیت های پژوهشی مشاهده میکنم. البته درمورد دانشجویان کارشناسی ارشد که باید پایان نامه پژوهشی ارائه کنند این بحث از قبل وجود داشت ولی تشکیل کمیته های پژوهشی دانشجوئی در دوره های کارشناسی که در بسیاری از موارد به برگزاری سمینارهای دانشجوئی در سطح قابل قبولی منجر شده است را باید مطمع نظر قرار داد. بااین حال فقدان درس " روش تحقیق " عمدتا" منجر به دلسردی دانشجویان در انتخاب عنوان برای تحقیق و به پایان رساندن برخی تلاش ها در این زمینه است. عنصر دیگر عدم توجه در جستجوی اطلاعات از طریق مناسب می تواند باشد. معمولا در مقابل رایانه نشستن و اتصال به اینترنت همان، اگر مشخص نباشد به دنبال چه میگردی ، مسلما مشخص نخواهد بود از کجا سر در خواهی آورد.... بنابراین جستجوی منطقی - حتی برای پیدا کردن عنوان تحقیق - باید از طریق صحیح و بویژه از مجرای بانک های اطلاعاتی صورت پذیرد. در این صورت می توان به ادامه کار و در نهایت به نتیجه رساندن آن امیدوار بود... در سایت آقتاب به مقاله ای برخوردم که در دو قسمت این مهم را بخوبی بحث کرده است. قسمت اول و دوم آن را می توانید مطالعه کنید....

ترمیم نخاع

هرچند به دفعات زیاد خبر موفقیت در انجام پیوند نخاع را شنیده بودم ، اما خبر و تصاویری که دیشب از شیکه سوم تاویزیون پخش شد ، چیزدیگری بود . نتایج تحقیقات و ممارست طولانی یک تیم از متخصصان دانشگاه علوم پزشکی تهران نتیجه مثبت داده بود و پیشرفت های بی نظیری در این مسئله رخ داده است. کار انچام شده با استفاده از سلول های شووان و کشت آنها و سپس تزریق آنها بداخل نخاع در محل ضایعه باعث تکثیر سلولی و در نهایت برقراری ارتیاط الکتریکی بین دو سر ضایعه دیده شده است. این می تواند تحول یزرگی در وضعیت افراد دارای ناتونی و معلولیت ضایعه نخاعی که سخت ترین و متداولترین نوع معلولیت در جوامع امروزی است ، باشد . نکته حائز اهمیت آن است که کار گویا از مرحله تحقیقاتی خارج و به مرحله عملیاتی رسیده است. این هرچند خوشحال کننده است اما همانطور که دیشب هم اشاره شد ، ابتدای کار است و در برخی موارد نیازمند تکمیل شدن می باشد. باید انتظاراتمان را در این زمینه منطقی کنیم . نباید با تبلیغات بیش از حد امیدهای بیش از اندازه در افراد و خانواده ها ایجاد نمود که خدای نکرده در صورت عدم موفقیت مشکلات بیشتری را مواجه شویم . با تبریک کسب این موفقیت به همکاران دانشگاه و دوستان دارای ناتوانی از خداوند متعال آرزوی سلامت و زندگی بهتر برای همه دوستان ضایعه نخاعی دارم...یک خبر هم در این زمینه از قول وزیر بهداشت بخوانید...