امشب آخرين شب سال 2002 است و تا ساعاتی ديگر سال 2003 اغاز می شود. سال 2002 هم سالی پر از بحران های مختلف بود. جهان در يک سردرگمی عجيبی بسرمی برد . مردم می خواهند حقيقت را دريابند. همه به دنبال مجهولات خويش هستند. اما دست يافتن به آنها ممکن نمی نمايد. شرايط هرروز بحرانی تر می شود و عليرغم پيشرفت های شگرفی که در علم وتکنولوژی بدست امده است فاصله گرفتن از ابعاد انسانی هم روزبروز بيشتر شده است. نمونه آنهم در همين شبيه سازی انسان است که چندروز پيش در مورد آن گفتم.
به هر صورت فرارسيدن سال نورا به هموطنان مسيحی ، آشوری و... تبريک می گويم وسال خوبی برايشان آرزو می کنم....


اين عکس زيبا رو ببينين و لذت ببرين...


احتمالا خبر تولد نخستين نوزاد شبيه سازي شده را شنيده يا خوانده ايد. به هر صورت آن انتظاري که وجود داشت تا روزي اين کار انجام پذيرد ، فرا رسيده است. شايد کمتر کسي مي پذيرفت که اينگونه اقدامي صورت پذيرد . بسياري از رهبران مذهبي و سياسي در دنيا ، دانشمندان و علماي اخلاق به طور جدي به مخالفت برخاسته اند ولي مهم اين است که اين کار انجام شده است. سال گذشته در جريان جشنواره رويان ، آقاي دکتر بهبودي پزشک ايراني مقيم امريکا برنده يکي از جوايز شدند که بخاطر چنين کاري بود منتها برروي حيوان ، و آنهم بز. شايد بدانيد که اين کار براي اولين بار برروي گوسفندي بنام دالي در سال 1997 انجام گرفته است. اين کار بلحاظ مسائل اخلاقي و انساني با موارد متعددي روبروست که اميدواري» متخصصين و علماي ااني هم موضع مناسبي اتخاذ کنند. البته تا آنجا که اطلاع دارم در پژوهشکده رويان جهاد دانشگاهي ايران هم در زمينه شبيه سازي - البته نه بر روي انسان - فعاليت هاي تحقيقاتي در سالهاي آغاز و در دست پيگيري مي باشد....

شهادت امام جعفر صادق (ع) را به همه دوستان وعلاقمندان آن حضرت تسليت عرض می کنم....

امروز توفيقی داشتم تا در جمع کارشناسان حقوقی بهزيستی کشور حاضر شوم تا در دوره بازآموزی که به مدت دوروز در تهران دارند برايشان صحبت کنم. موضوع انتخاب شده مسائل حقوقی معلولان بود. به نظرم کار خوبی بود که جناب اقای منصوری مديرکل باسابقه و يا بهتر بگويم خوش سابقه دفتر حقوقی برگزار نموده اند . اينگونه نشست ها ضمن بالابردن آگاهی ها در آشنا ساختن همکاران شهرشتانی با مسائل جديد بسيار موثر است. به هر صورت فکر می کنم مطالب ارائه شده مورد توجه آنان قرار گرفت بويژه مبحثی که در مورد قانون حقوق معلولان مطرح کردم. اميدوارم در آينده نزديک اسلايدهای آنرا در سايت قرار دهم....

نمی دانم چرا سايـت شخصی خودم امشب باز نمی شود. احتمالا سرور اصلی آن دچار اشکال شده است. ببخشيد...


تولد حضرت عيسی مسيح پيامبر بزرگ الهی را تبريک می گويم. ضميمه دوچرخه روزنامه همشهری مطلبی داشت تحت عنوان " تولد او يک راز بود " . هرچند برای نوجوانان نوشته شده ولی جالب است . فکر کردم به مناسبت همين ايام آنرا مطرح کنم.تصويری از يک تابلو نقاشی هم دارد که در بالا مشاهده می کنيد.

برخي از دوستان خيلي زود خسته مي شوند وهمه چيز را به قسمت و تقدير مي سپارند. البته همه آنچه بر انسان مي گذرد براي او تقدير است ولي سهم بسيار زيادي از آنرا فرد شکل مي دهد. آنچه شما تلاش مي کنيد تا بدست آوريد ، پس از آنکه کسب شد تقدير شماست و اگر بنشينيد تا همه چيز برايتان از آسمان ببارد ونباريد باز هم تقدير شماست. بنابراين در اين مبارزه دائمي نقش سعي و تلاش براي رسيدن به مقصود بسيار مهم و سرنوشت ساز است. بکوشيم تا خودمان باشيم و از گوشه گيري ، در خود فرورفتن وعقب ماندن از قافله دوري گزينيم ، اميد که با هدايت خداوند به سر منزل مقصود برسيم....

آنهائی که اهل پروازند حتما" از اين صفحه می توانند به جستجو برای انتخاب يک پرواز مناسب بپردازند.

روزنامه امروز اطلاعات صفحه " بامعلولين " داشت. پرداخت صفحه و مطالب آن در اين شماره بسيار خوب صورت گرفته است. من تصور می کنم اگر دوستان وهمکاران توابخشی کمی بيشتر مشارکت کنند اين صفحه ظرفيت اينکه هر هفته منتشر شود را داراست.


يک مطلب ارزشمند هم در مورد درگذشت سرکار خانم بزرگ نيا به قلم جناب اقای فتوحی دارد که توصيه می کنم بخوانيد...

امروز تهران يکی از زيباترين روزهای خود را گذراند. چند قطعه عکس را اينجا قرارمی دهم که مربوط به امروز تهران است. البته کيفيت خيلی خوبی ندارند چون خودم آنها را گرفته ام .


در عکس اول خيابان دکتر فاطمی را می بينيد که در انتهای خيابان، قله دماوند به زيبائی و وضوح عجيبی پديدار بود.


عکس دوم را از کوههای شمال تهران و از روی پل شيخ بهائی گرفته ام. راستی شنيديد ارتفاع برف بر کوههای اطراف تهران به دو متر رسيده است.


عکس سوم را هم از اتوبان شهيد حقانی و نزديک مرکز اسناد ملی ايران برداشته ام. جدا امروز تهران زيبا بودو البته کمی هم سرد...

مراسم ختم دوست و همکارعزيزمان " سرکار خانم بزرگ نيا " فردا از ساعت 3 تا 5 در خيابان ملاصدرا، خيابان شيراز ، ساختمان سامان 2 برگزار می شود. ازدوستان وعزيزان همراه تقاضا می شود حضور بهم رسانند.

حتما" می دانيد که مسئوليت دبيری چهاردهمين کنگره علمی فيزيوتراپی ايران را بر عهده من گذاشته اند. آرام آرام کارهای اجرائی آنرا بايد شروع کرد. احتمالا" اگر فيزيوتراپيست باشيد فراخوان اول را دريافت کرده ايد. من هم سعی کردم با استفاده از سايت " پرشين بلاگ " فعلا يک وبلاگ برای اين کار آماده کنم که آنرا تحت عنوان " چهاردهمين کنگره فيزيوتراپی " می توانيد ببينيد. البته خيلی ابتدائی است. اميدوارم بستر مناسبی برای ارائه اطلاعات به دوستان ونيز کسب نظرات و سوالات شما باشد


اين عکس روزنامه" ايران جمعه " امروزاست.بيشتر شهرها ي کشور در نيمه شمالي و غربي اينطور وضعي دارند. سالها بود که اينگونه برفي نداشتيم.خداوند را شاکريم واميدوارکه بازهم نعمات خود را براي ما بفرستد....


اگر خواستيد به عکس بالا ( موقعيت هواي ايران " و اطلاعات بيشتر دست پيدا کنيد ،
اينجا برويد....

انطور که دوستان خبر داده اند فردا از ساعت 9 صبح تشيع پيکر مرحومه سرکار خانم بزرگ نيا از محل منزل ايشان در بحجت آباد انجام خواهد شد تا در آرامگاه ابدی خود در بهشت زهرا بيارامد. امروز در جلسه کميت ملی پارا المپيک ذکر خيری از ايشان شد. جناب آقای خسروی وفا رياست محترم فدارسيون ورزش های معلولين وجانبازان وکميته ملی پاراالميک هم ضمن اينکه خودشان هم از نزديک ايشان را ديده بودند وذکر خير داشتند ، نقل قولی از سرکار خانم دکتر ميرفتاح داشتند که برايم جالب بود. می دانيد خانم دکتر ميرفتاح خودشان برای بسياری از معلولين ما الگو و سرمشق برای زندگی هستند ، امروز نقلی که جناب خسروی وفا داشتند اين بود که خانم دکتر می گفتند برای همه ما خانم بزرگ نيا وزندگی او الگو و سرمشق است. اين برای من بسيار جالب بود. البته می دانيد که ايشان اکنون در ايران نيستند و اختمالا از درگذشت خانم بزرگ نيا هم خبر ندارند. بازهم از خداوند متعال برای خانم بزرگ نيا مغفرت و برای خانواده گرامی ايشان صبر واجر وبرای همه معلولان بويژه خانم دکتر ميرفتاح صحت وسلامت آرزومندم....

می خواستم خبر موفقيت آميز بودن عمل جراحی قلب باز ، دکتر کاکوئی را بنويسم ، اما خبر درگذشت سرکار خانم بزرگ نيا از همکارن باز نشسته و معلول توانمند باعث شد تا امشب را در مورد ايشان بنويسم.
انا لله و انا اليه راجعون
با کمال تاسف باید خبر درگذشت یکی از معلولین موفق و ارزشمند جامعه را اعلام کنم. سرکار خانم فاطمه بزرگ نیا از همکاران و کارشناسان مسائل معلولین که خود نیز سالیان طولانی با مشکل معلولیت جسمی همراه بودند ، شب گذشته دار فانی را ـ به طرزی ناگهانی - وداع گفتند. اصلا انتظار شنیدن چنین خبری را نداشتم ، بواقع ایشان را از شایستگان و برگزیدگان جامعه معلولان ایران می دانم. کار طاقت فرسا و خستگی ناپذیری را از مشخصات ایشان می دانم، آنهم علیرغم داشتن معلولیتی بسیار شدید و جانکاه. در یک سفر به همراه جناب اقای دکتر محمدی ریاست وقت سازمان بهزیستی در آلمان با ایشان همسفر بودم و درس های زيادی از ايشان برای زندگيم آموختم. در طول زندگی پربارش چندین کتاب نوشت که عمدتا بر محور زندگی معلولین موفق بود. از جمله آرزوهایش تحقق و تصویب قانونی جامع برای حقوق معلولین در ایران بود. آنگونه که دوستان می گفتند مراسم به خاک سپاری وی در روز پنج شنبه برگزار خواهد شد. روحش شاد....

سخنراني که امروزداشتم در مورد استرس بود و در يکي از مدارس تهران ، و براي والدين بچه ها . ابتدا قرار بود درمورد موضوعي ديگر صحبت کنم منتها با توجه به برخي از مشاهداتم در سالهاي اخير احساس کردم کمتر در اين زمينه اطلاعات مناسب در بين خانواده ها وجود دارد واز آن مهمتر کمتر با راه هاي کاهش استرس آشنا هستند. الحمدالله کار خوبي هم از آب درآمد و مورد استقبال قرار گرفت نکته مهم آنکه اجباري هم براي آمدن و حضور در برنامه قيد نشده بود. سوالات فراوان والدين در انتهاي سخنراني حاکي از آن بود که متاسفانه خانواده ها در بسياري از مسائل ابتدائي هم داراي مشکلات ارتباطي با فرزندانشان هستند و از آن بدتر اينکه براي مدرسه اي با 400 دانش آموز تنها يک مشاور وجود دارد. اين بواقع خود عامل براي تشديد ناهنجاري ها خواهد بود چه اگر نتوانيم پيشگيري اوليه براي مشکلات داشته باشيم حداقل بايد پيشگيري ثانويه را خوب انجام دهيم ومهمتري راه در اين زمينه راهنمائي و مشاوره با خانواده است که خب ملاحظه مي کنيد اين همه نياز و تنها يک مشاور...
مطلب ديکري که بدنيست اشاره کنم آن است که در صحبت امروز روي يکي از نکاتي که تاکيد داشتم ، ضرورت گقتن " نه " بود. خيلي از ما بواقع براي " نه " گفتن مشکل داريم .رودربايستي ها و رعايت کردن هاي بيجا متاسفانه باعث شده است که استرس فراواني براي خود توليد کنيم، در حالي که با گفتن يک " نه " ساده و کم خرج مي توانيم آسودگي خيال را براي خود به ارمغان بياوريم. شنيدم محور برنامه امشب طنز " پاورچين " هم ، امشب همين مطلب بوده است ، که به طرز جالبي رک گوئي و صراحت را در مقابل رودربايستي و عدم صراخت قرار داده و مشکلات و استرس هائي که بدنبال آن ايجاد مي شود را ارائه نموده است. اميدوارم همه ما بتوانيم بموقع " نه " بگوئيم و نيز بتوانطم به موقع " تشکر " نمائيم.اين دو براي رهائي از استرس واقعا" لازمند....

فردا يک سخنراني در مورد استرس دارم. در مورد آن بعدا" بيشتر توضيح خواهم داد. الان کلي استرس دارم که فردا چه بگويم. دعا کنيد از ميزان آن کاسته شود....

امروز همه دوستانی که با هم تماس داشتيم بعد از سلام و احوالپرسی فوری می گفتند چه خبر بود که اين همه با عصبانيت نوشته بودی !!! منظورشان همان مطلبی است که جمعه در مورد رفتارهايمان در جامعه نوشته بودم. يکی از ايشان می گفت من که اصلا نمی توانم تصور کنم تو هم می توانی عصبی باشی . البته ايشان و بقيه به من لطف دارند ولی خب حق هم بدهيد که گاهی واقعا انسان از کوره در می رود و خب ممکن است کمی هم تند برود. هرچند فکر می کنم که مطالب اساسی در اين زمينه وجود دارد همانطور که آقای جلائی عزيز هم در بخش نظر ها نوشته اند ، اما فکر می کنم خوب است شما هم بنويسيد تا بالاخره چاره يا راه حل هائی برای آن بيابيم. البته ديروز توانسيم سری هم به ارتفاعات شمال تهران بزنيم. هم برف خوبی می آمد و هم مناظر دل انگيزی بوجود آمده بود که کلی روحيه مان را تغيير داد. اين روزها که نعمات خداوندی برای تهرانی ها و بهتر بگويم ايرانی ها بی دريغ نازل می شود برای ما که فرصت اندکی برای استفاده از هوای پاک داريم بهتر زمان است که از اين فرصت ها بهرهمند شويم.
خب امروز طبق روال شنبه ها در دفتر دکتر کاکوئب معاون پژوهش ی دانشگاه بهزيستی جلسه داشتيم . اما شنيدم که ايشان برای عمل جراحی قلب به بيمارستا ن رفته اند تماسی تلفنی با ايشان داشتم . الحمدالل روحيه خوبی داشتند و التماس دعا... فردا قرار است عمل شوند و من هم از همه شما التماس دعا برای ايشان دارم. دکتر آقابخشی عزيز هم آنجا بودند. ايشانهم يکی دو ماه پيش تحت عمل قلب قرار گرفتند . می بينيد همه بايد بيشتر به فکر باشيم یعنی برای پيشگيری از... خب اين هم يکی ديگر از فرصت ها که اميد است از دست نرود....

حتما متوجه شده ايد که ديشب مطلبی ننوشتم. آنقدر خسته بودم که امکان نوشتن نداشتم. گاهی فکر می کنم آنها که اينهمه از فرهنگ بالای ايراني دم می زنند واقعا چه را می گويند . خب درست است که صاحبان علم وادب در آسمان ايران بسيار بوده اند ونيز دانشمندان بزرگی را می توان در بين ايرانيان سراغ گرفت . اما کمی به رفتار های اجتماعی امروز خود که می نگرم به هيچ وجه آنرا با چنين سابقه درخشانی هماهنگ نمی يابم. واقعا" ما را چه شده است .من می توانم فهرست بلندی از رفتار های نامناسب و غلط اجتماعی در جامعه امروزمان را تهيه کنم. آنچه باعث تاسف است آنکه به نظر می رسد اولا اينگونه رفتار ها در حال تزايد و شدت يافتن است و دوم آنکه تفاوت معنا داری در بين انجام آن با توجه به تفاوت های تحصيلی و اجتماعی کمتر می توان سراغ گرفت. البته در مورد قسمت دوم به طور عمده آنرا در هنگام بروز برخی حالت های غير عادی مثل صحنه های ترافيکی می توان بهتر مشاهده کرد. براستی برای آین مشکل چه بايد کرد . خب رسانه بزرگ کشور که در حد خودش - یعنی در حد درک مديران خود - به مطلب نمی پردازد. رسانه های مکتوب هم که آنهمه صنم دارند که به اين آموزشها اعتناوی نکنند. کتابه های آموزش و پرورش هم آنهمه بايد مطالب برای حفظ کردن به خورد بچه ها بدهند که از آموزش مهارتهای زندگی غافل می مانند. بواقع به کجا و به کدام محملی بايد گفت که " آموزش مهارتهای زندگی " بايد درد اول نظام آموزش و نيز نظام اجتماعی کشور باشد. در سال 57 قريب به 30 درصد جامعه شهری و بقيه روستانشين بودند. در حالی که امروز کاملا برعکس شده است و 70 درصد جامعه را افراد شهر نشين تشکيل می دهند. زندگی در شهر آداب و امکانات و شرايط ويژه خود را می طلبد. منصفانه بررسی کنيم برای آموزش زندگی شهری چه کرده ايم؟ چه ميزان از برنامه ها و امکانات آموزش که در اختيار داشته ايم به اين منظور اختصاص داده ايم؟ اگر اينگونه عمل کرده بوديم وضع جامعه با فرهنگ !!! چنين نمی شد که با کمی بارندگی آنچنان بی رحمانه و غير انسانی رفتار کنيم که در نتيجه آن " یعنی عدم احترام به حقوق ديگران " ساعتها در ترافيک بمانيم وگره ای در خيابانها و ، ميادين و چهار اهها ايجاد کنيم که بازنده نهائی آن خودمان باشيم و البته اين را هم ندانيم و نفهميم. زمانی که کارمند يک اداره يا بانک و حتی صاخب يا فروشنده يک مغازه با ارباب رجوع و يا مشتری خود به شکلی نامناسب رفتار و برخورد می کند ، حتما" بايد اين انتظار را داشته باشد که وقتی او در جايگاه مقابل قرار گرفت با او همانگونه که رفتار کرده است ، رفتار شود. اما افسوس که بدررفتاری می کنيم وانتظار درايم با ما خوش رفتاری شود. و اين قصه ناتمام فرهنگ جامعه شهرنشين امروز ماست . اميدوارم همگی کمک کنيم تا راه حلی برای اين معضل پيدا شود.....

هامانطور که قبلا گفته بودم از روز دوشنبه يک کارگاه آموزش روش تحقيق برای فيزیوتراپيستهای عضو انجمن فيزيوتراپی ايران برگز ار کردم. اصلا فکر نمی کردم تنهائی برگزار کردن يک کارگاه سه روزه این همه سخت خواهد بود. ولی تجربه بسيار خوبی بود و آنگونه که شرکت کنندگان در پايان می گفتند از کار راضی بودند. اميدوارم در کارگاه های بعدی بتوانم بسيار بهتر باشم.انشاالله سعی خواهم کرد مجموعه ای از اطلاعات کارگاه را در سايت خودم قرار دهم....

روزنامه اطلاعات امروز صفحه با معلولين داشت. به قرار اطلاع بايد سالگرد انتشار سري جديد اين صفحه را خدمت اين دوستان تبريک بگوئيم. همين روزها در سال گذشته بود که به همت سرکار خانم نگين حسيني اين صفحه آغازي مجدد داشت و بعد از وقفه اي طولاني دوباره منتشر شد. پيش از اين همکار خوب و معلول توانمندمان جناب آقاي عبدالهي صفحه را منتشر مي کردند.

دو گزارش اصلي در اين صفحه وجود دارد که يکي به همين سالگرد انتشار و نيز گزارش مراسم روزجهاني معلولين امسال پرداخته است که واقعا" آنچه نوشته شده است جاي تاسف است.خودتان بخوانيد.


دومي هم انتقادي است که طي مقاله اي که آقاي سيد محسن حسيني طه نوشته اند ،از روزنامه ها و به طور کلي رسانه ها نسبت به عدم پوشش مناسب تجمع معلولان در مقابل دفتر سازمان ملل بعمل آمده است. اين گروه که تحت عنوان جمعيت باور فعاليت مي کنند انتظار داشتند که حداقل صداو سيما پوشش مناسبي به اين حرکت مي داد. حرفهاي ايشان هم خواندني است.


مقاله اي هم از من دارد که تحت عنوان " دلسوزي صرف ، چرا؟ " به چاپ رسيده است که در آن به عدم انجام تعدات سازمان ها و وزارتخانه ها در قبال قانون برنامه توسعه سوم در زمينه دردسترس پذيري امکانات جامعه براي معلولين پرداخته ام .


نکته آخر اينکه متاسفانه امشب نتوانستم وارد سايت رونامه اطلاعات شوم تا لينک آنرا برای شما در صفحه قرار دهم اميدوارم بعدا اين کار ار انجام دهم. فقط اينکه بدانيد مطالب فوق در صفحه 11 آن روزنامه چاپ شده است.


اين خبر را بخوانيد: "رئيس سازمان بهزيستي گفت : 30درصد تختهاي بستري کشور به بيماران دچار اختلالات ژنتيکي و مادرزادي اختصاص دارد"
البته تا آنجا که من می دانم و در اخبار چندی قبل گفته می شد ، ضريب اشغال تخت های بيمارستانی کمی بيش از پنجاه درصد است. حال تصور کنيد از اين تعداد سی درصد هم اينگونه اختصاص يابد . شخصا" فکر می کنم چنين آماری درست نيست. هرچند ممکن است منظور ايشان تخت های مراکز نگهداری در سازمان بهريستی باشد .ايشان در سمينار " معلوليت ها و ژنتيک " با اشاره به معلوليت های ناشی از عوامل ژنتيک رقم عقب ماندگان ذهنی در کشور را هم 270 هزار نفر گفته اند که باز هم با واقعيت فاصله دارد. تصور می کنم در جايگاه های علمی نيازمند آنيم که بر مبنائی دقيق و مستدل سخن بگوئيم ، حداقل دوستانی که در دانشگاه بهزيستی هستند بهتر است در چنين مواردی کمک کنند که مطالب دقيق وعلمی از چنين جايگاهی ارائه شود....

روزنامه اطلاعات روز پنج شنبه دومطلب ديگر در مورد روز جهاني معلولين داشت. اول يک خبر از اينکه ۱۵ نفر از نابينايان آباداني به همين مناسبت قران مجيد را کتابت کردند ، که اقدام بسيار ارزشمندي بوده است. دوم هم اينکه قبلا عرض کرده بودم امسال سازمان ترافيک به مناسبت روزجهاني فعالانه برخورد کرده بود ، در روزنامه پنج شنبه در قمست ؛ دانستني هاي ترافيکي؛ به موضوع ؛ تسهيلات ترافيکي ، حق معلولان ؛ اشاره کرده و در اين زمينه بحث کرده است. به نظرم اين گونه کارها در تنوير افکار شهروندان و بويژه دست اندکاران امور موثر خواهد بود.
ضمنا تا در اين مورد صحبت مي کنيم اين را هم بگويم که نشريه وزين ؛ درد ؛ هم روي جلد وسرمقاله خود را به موضوع روز جهاني اختصاص داده است. حيف که اين مجله پربار نسخه الکتورنيکي ندارد....

با برخی از همکاران بهزيستی که به مناسبت عيد صحبتی داشتيم ، آنها هم گلايه هائی داشتند.يکی از دوستان که از جمله مديران موفق و قديمی سازمان هستند بدون اينکه بداند من هم در مورد آن پوستر و مطالب آن نظراتی داشته ام می گفت که ثمره پانزده سال کار برای ارتقاء موقعيت افراد دارای معلوليت به انسانهائی توانمند و متکی به خود را با اين کار ازبين برديم. می گفت واقعا" نمی دانم چگونه می توان اين مسئله را درک کرد و با آن کنار آمد. از قول دوستان جامعه معلولين استان نقل می کرد که به شدت گله مند هستند. خدمت ايشان و ساير دوستان هم عرض می کنم اين صفحه می تواند پذيرای نظرات و مطالب ايشان در اين زمينه باشد، با رعايت آبروی افراد وبيشتر براساس انتقاداتی سازنده به قصد اصلاح امور انشاالله...

روزنامه " جام جم" امروز در ستون " واگويه " خود انتقادی به سازمان بهزيستی داشت که در مراسمی که به مناسب ماه رمضان داشته است ریخت وپاش زيادی نموده است . البته در ادامه از قول مسئولين آنجا نقل شده بود که از بودجه سازمان خرج نشده و اينها کمک افراد خير بوده است. جام جم پرسيده بود آيا با کمک های افراد خير هم رخت و پاش جايز است يا خير؟
يک نکته هم در اين زمينه نقل هائی بود که برخی دوستان داشتند از اينکه متاسفانه در مراسمی که درسه شنبه شب به مناسبت روز جهانی معلولين در نمايشگاه بين الملی انجام شده بوده است، متاسفانه ضعف های فراوانی وجود داشته است که باعث گرديه تا آنگونه که بايد و شايد مراسمی در خور آن روز برگزار نشده است.....

امروز روزنامه همشهری خبری داشت در مورد تجمع 30 دختر وپسر معلول در مقابل دفتر سازمان ملل در تهران. البته چندی قبل هم در همين روزنامه ودر صفحه " معلولين " آن خبر دعوت برای شرکت در تجمع آمده بود. گويا سرکار خانم " راضيه کباری " که قبلا ذکر خيرشان را داشتم بعنوان دبير" جمعيت باور " در اين مراسم در مورد استفاده از نيروی بالقوه عظيم معلولان سخن گفته است. همينطور معاون دفتر اطلاعات سازمان ملل در تهران هم بر اهميت دادن دولتها به موضوع معلولين تاکيد کرده است. اين اولين حرکت از اين نوع است. من سال گذشته در مصاحبه با روزنامه رسالت در اين مورد تذکر داده بودم. يادتان اگر باشد گفتم " معلولين بزرگترين اقليت غيرنژادی در هر جامعه هستند ودولت ها بايد تکليف خود را با آنها به روشنی بيان کنند ". اميدوارم اين حرکت در بهبود وضعيت رسيگی به امور معلولان و تامين دسترسی آنان به امکانات جامعه تاثير مطلوبی بگذارد....

روزنامه های امروز هم مطالبی را به روزجهانی معلولين اختصاص داده بودند. به نظر می رسد اقدامی که در سال گذشته نتيجه داد و آن تصويب روزهای جهانی در شورای فرهنگ عمومی کشور بود ، بسيار مثمر ثمر بوده است. با اين مصوبه از امسال در تقويم رسمی کشور روهای جهانی معلولين ، نابينايان ، ناشنوايان و سالمندان ثبت شد و اين امر خود تاثير خوبی در پرداختن رسانه ها به اين موضوعات در سال جاری داشته است.
امروز در صفحه دوم روزنامه ايران يک آگهی به مناسبت روزجهانی معلولين چاپ شده است که از طرف سازمان حمل ونقل و ترافيک شهرداری تهران است و در شعار خود می گويد: " روز جهانی معلولان را با تامين نياز های اين شهروندان عزيز در رفت وآمدهای شهری گرامی بداريم" . برای من که اين کار خيلی خوشحال کننده بود. منظورم اين حرکت سازمان ترافيک است. بالاخره تلاش های چند ساله نتيجه داده است. مطمئنا" اين مسايل يک شبه رخ نمی دهد . واقعا" اين حرکت شايسته تقدير است....

روز جهانی معلولين گرامی باد


فردا روز جهانی معلولين است. بعد از مدتی نزديک به 5 سال که به طور مستقيم در خدمت اين عزيزان بودم امسال اين توفيق را ندارم. برای همه دوستانی که برای معلولين زحمت می کشنداز جمله کارکنان مراگز توانبخشی ، کارشناسان ، پزشکان ، معلمان و بويژه مادرياران و مربيان زحمتکش در مراکز آسايشگاهی آرزوی سلامت و موفقيت دارم و به همه آنها خسته نباشيد عرض می کنم. بواقع يکی از کار های سخت و طاقت فرسا در کشور همين کار نگهداری و مراقبت از دوستانی است که بواسطه شدت معلوليـت امکان زندگی در محيط خانوادگی ندارند. به همه دوستان معلول که خود را خدمتگزار آنان می دانم درود می فرستم و اميدوارم در راه کسب حقوق اجتماعی برابر با افراد ديگر جامعه در سالهای آتی بيش از گذشته به موفقيت دست پيدا کنند.بواقع کار های توانبخشی عليرغم سختی فراوانی که دارند ولی بيسار ارزنده و ارضاءکننده روح آدمی است، چه در اين امور شما بازگشت به زندگی را می توانيد ببينيد و از حضور فرد معلول و الحاق او به جامعه لذت ببريدو بدانيد که در چنين وضعيتی آنچنان غرق در احساس رضايت از بهبود وضع او می شويد که هيچ چيز جاي آن را برای شما نخواهد گرفت. از اين روست که در طول سالهای فعاليت در بهزيستی هيچگاه احساس خستگی از کار نداشته ام و اين را نتيجه توفيق الهی می دانم. اميدوارم خداوند اين توفيق را هميشگی نمايد.....